بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

ختم صلوات

ختم صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)

طبقه بندی موضوعی

نقل کرده اند که:

در اوج ناراحتی و بیماری مرحوم آیت الله امینی صاحب کتاب شریف الغدیر که شیفته و دلداده خاندان پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله بوده از ایشان سؤال کردند: آیا تا به حال برای شما معلوم نشده که قبر حضرت زهراء در کجاست؟ و در چه نقطه ای باید ایشان را زیارت کرد؟ مرحوم علامه امینی پس از لحظاتی سکوت فرمودند: هر وقت به مدینه می رفتم، صدای ناله و ضجه جانکاه و جانسوز حضرت زهرا علیها السلام به گوشم می رسید. شما از قبرش سؤال می کنید در حالی که هنوز ناله آن حضرت در مدینه طنین افکن است. (11) .

 


(11) کرامات فاطمیه، ص 104.

آیت الله مرعشی نجفی (ره) در درس خود فرمودند: من متولد شده نجف اشرف و بزرگ شده آنجا بودم، علت آمدنم به شهر قم این بود که مرحوم پدرم، آیت الله سید محمود مرعشی برای آنکه از محل قبر شریف حضرت زهرا علیها السلام با خبر شود چهل شب در حرم حضرت علی علیه السلام بیتوته (شب زنده داری و عبادت و مناجات) نمود، یک شب آن حضرت (در یک حالت مکاشفه) به پدرم فرمود: سید محمود چه می خواهی؟ پدرم عرض کرد: محل قبر حضرت فاطمه زهرا علیها السلام کجاست تا در کنار قبرش بروم و او را زیارت کنم؟ حضرت فرمود: من که نمی توانم قبر فاطمه علیها السلام را بر خلاف وصیت او معلوم کنم. پدرم عرض کرد: پس در هنگام زیارت او چه کنم؟ حضرت فرمود: خداوند مقام شکوهمند فاطمه (س) را (در این مورد) به حضرت معصومه داده است، یعنی مرقد حضرت معصومه تجلی گاه مرقد شریف حضرت زهرا است. هر کس می خواهد زیارت حضرت فاطمه علیها السلام را درک کند مرقد حضرت معصومه علیها السلام را زیارت کند. (12) .

 


(12) شفیعه محشر یا مظلومه پیامبر، ص 73.

اصبغ بن نباته می گوید:

«سئل امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام عن علة دفنه لفاطمة بنت رسول الله صلی الله علیه و آله لیلاً؛ فقال: انها کانت ساخطة علی قوم کرهت حضورهم جنازتها و حرام علی من یتولاهم ان یصلی علی احد من ولدها» (10) ؛ از امیرالمؤمنین علیه السلام در باره علت دفن شبانه فاطمه (س) دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله به دست او سؤال شد، فرمود: به خاطر اینکه فاطمه علیها السلام ازدست گروهی ناراضی و خشمناک بود و از حضور آنها در تشییع جنازه اش رضایت نداشت. و بر هر کس که ولایت و دوستی آن گروه را داشته باشد حرام است که بر احدی از فرزندان فاطمه علیها السلام نماز بگزارد.

 


(10) بحارالانوار، ج43، ص209.

این سؤال را که چرا قبر فاطمه سلام اللَّه علیها مخفی است؟ از چه کسی باید پرسید؟ چرا هیچکدام از امامان معصوم علیهم السلام قبر مادرشان زهرا سلام اللَّه علیها را نشان نداده اند؟ آیا دختر پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله در میان یهود و نصاری و یا صائبین و مجوس و یا مشرکین فوت کرد که علی علیه السلام و یاران باوفایش به جهت ترس از آنها، زهرا سلام اللَّه علیها را شبانه به خاک سپردند؟ و آیا آن بانوی بزرگ در میان آنها می زیست که وصیت کرد مرا مخفیانه دفن کرد؟ یا فاطمه سلام اللَّه علیها در اجتماع اسلامی و در میان یاران پدر عظیم الشأنش غریبانه به هنگام شب دفن شد و قبرش برای همیشه مخفی ماند؟

و آیا ائمه علیهم السلام که فرزندان فاطمه سلام اللَّه علیها و رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله هستند در جامعه کفر و شرک و در میان مخالفین اسلام می زیستند که مصلحت دیدند قبر مادر مظلومه آنها همچنان پنهان باشد؟

این شرم و ننگ و عار برای کدام ملت به ثبت رسیده که جگرگوشه و روح و قلب و پاره تن قطب عالم امکان و سفیر الهی حضرت محمد صلّی اللَّه علیه و آله را آزردند، او را از حقش محروم ساختند و موجب شدند تا قبر او مخفی بماند؟

آری، آنان که فاطمه سلام اللَّه علیها را اذیت کردند، او را رنجاندند و باعث شدند قبر مبارکش مخفی بماند، نه گبر بودند، نه یهودی، نه نصرانی، نه مجوس و نه صائبه، بلکه افرادی بودند که خود را نزدیکترین اشخاص به رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله می دانستند، دو نفر آنها پدر زن پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله بودند که در جایگاه و زین خلافت نشستند. دیگر افراد، مهاجر و انصار بودند که در تمام جنگها، پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله را یاری کرده بودند.

فاطمه زهرا سلام اللَّه علیها در میان مسلمانان غریبانه زندگی کرد و با تنی ضربت خورده به شهادت رسید و در شب تاریک دور از چشم مسلمانان دفن شد و قبر مقدسش مخفی ماند و امامان معصوم علیهم السلام که در جامعه اسلامی می زیستند و روی مصالحی قبر مادرشان را نشان ندادند و این ننگ و عار برای ملتی به ثبت رسید که خود را پیرو پدر بزرگوار آن دخت عظیم الشأن معرفی کردند.

قبر زهرا سلام اللَّه علیها مخفی ماند تا پیام مظلومیت او را به نسل آینده اسلام برساند و معرف کسانی باشد که خود را مسلمان و یار پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله و خلیفه او می خواندند، و معرف آنانی باشد که فریاد او را شنیدند اما جوابش را ندادند.

زهرا سلام اللَّه علیها وصیت فرمود تا شبانه دفن شود و قبرش مخفی بماند تا بیانگر این باشد که او از کسانی که او را آزردند و حقش را گرفتند و آنانی که در آینده، مؤید این جریان هستند راضی و خشنود نیست، کسی که فاطمه سلام اللَّه علیها از او خشنود نباشد مورد غضب رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله خواهد بود. و شخص مغضوب رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله مغضوب خدای متعال است. و چنین شخصی در قیامت مورد شفاعت پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله قرار نخواهد گرفت.

آری، قبر زهرا سلام اللَّه علیها مخفی ماند تا بیانگر این باشد که هنوز اسلام غریب است و هنوز خاندان پیامبر صلی اللَّه علیه و آله مظلومند، و هنوز این دخت گرامی پیامبر صلی اللَّه علیه و آله پیروان به حق اسلام را به دفاع از ولایت می خواند.

ای جهان اسلام! خود را ملامت و سرزنش کن که صاحب این شریعت بعد از خود یک دختر گذارد و تو با او مدارا نکردی، قلبش را آزردی و او را به شهادت رساندی و از نماز خواندن بر او و زیارت قبر شریفش محروم شدی و هنوز از شناخت قبر مبارکش محرومی. آری، چه بجا بود که در صبح آن شبی که فاطمه سلام اللَّه علیها دفن شد، مردم یکدیگر را سرزنش می کردند. «و قالوا: انّ نبینا صلی اللَّه علیه و آله خلّف بنتا و لم نحضر وفاتها والصلاة علیها و دفنها و لا نعرف قبرها فنزورها» (9) ؛ و گفتند: به راستی پیامبر ما صلّی اللَّه علیه و آله یک دختر بعد از خود بجا گذاشت و ما در هنگام وفاتش و نماز خواندن بر او و دفنش حاضر نبودیم و قبرش را نمی شناسیم تا زیارت کنیم.

 


(9) بحارالانوار، ج 43، ص 212.

علی علیه السلام چون فاطمه علیها السلام را دفن کرد شبانه چهل قبر جدید در قبرستان بقیع آماده ساخت و بر روی آنها آب ریخت و قبر فاطمه علیها السلام را از چشم دشمنان پوشیده داشت و طبق وصیت آن بانو، در تجهیز و نماز فاطمه علیها السلام به دستگاه خلیفه خبر نکرد و این عمل آثار و عوارض بسیاری علیه حکومت فراهم ساخت، لذا خلیفه دوم سوگند یاد کرد نبش قبر نموده و بر پیکر فاطمه علیها السلام نماز بخواند.

امیرالمؤمنین از تصمیم عمر آگاه شد و به نشانه خشم قبای زرد رنگی را بر تن کرد و ذوالفقار را به دست گرفت و با سرعت، خود را به بقیع رسانید و فرمود: هر کس سنگی را از روی قبرها بردارد، زمین را با خون او رنگین خواهم کرد.

چون عمر در این میان عکس العمل نشان داد، حضرت بر او حمله کرد و او را بر زمین کوبید و فرمود: «یابن السودا»! به جهت این که مردم مرتد نشوند از حقم چشم پوشی نمودم، اما در مورد قبر فاطمه علیها السلام گذشتی نخواهم داشت و چنانچه دست به قبر زنید زمین را از خونتان سیراب خواهم کرد، اگر می خواهی اقدام کن.

در حالی که عمر در دست امیرالمؤمنین می لرزید، ابوبکر جلو آمده و با التماس گفت: یا ابالحسن! تو را به حق پیامبر خدا عمر را رها کن، ما برخلاف نظر تو حرکت نخواهیم کرد. (7) .

 


(7) بحارالانوار، ج 43، ص 171؛ جلاءالعیون، ج 1، ص 214.

صدای گریه از خانه زهرا علیها السلام بلند شد. اهل مدینه خبردار شدند. صدای ضجه و شیون از شهر بلند شد به سوی خانه حضرت علی حرکت نمودند، علی علیه السلام نشسته بود و حسن و حسین اطرافش گریه می کردند. ام کلثوم می گریست و می فرمود: یا رسول اللَّه! اکنون تو را از دست دادیم. مردم بیرون خانه اجتماع نموده و در انتظار خروج جنازه زهرا بودند. ناگاه ابوذر از خانه خارج شد و به مردم گفت: پراکنده شوید چون تشییع جنازه به تأخیر افتاد. (2) .

عمر و ابوبکر به علی علیه السلام تسلیت گفتند و عرض کردند: یا اباالحسن مبادا قبل از ما بر جنازه فاطمه نماز بخوانی. (3) .

لیکن علی بن ابی طالب علیه السلام به اتفاق اسماء، در همان شب فاطمه علیها السلام را غسل داد و کفن کرد. کودکان یتیم فاطمه (س) اطراف جنازه مادر گریه می کردند. وقتی از غسل و کفن فاطمه (س) فارغ شد صدا زد: ای حسن، ای حسین، ای زینب، ای ام کلثوم! بیایید با مادرتان وداع کنید که دیگر او را نخواهید دید. یتیمان زهرا علیها السلام روی جنازه نازنین مادر افتاده می بوسیدند و می گریستند. علی علیه السلام یتیمان را از روی جنازه مادر برداشت. (4) بر جنازه نماز خواندند و آن را حرکت دادند. عباس و فضل و مقداد و سلمان و ابوذر و عمار و حسن و حسین علیهما السلام و عقیل و بریده و حذیفه و ابن مسعود در تشییع جنازه شرکت نمودند. (5) .

جنازه را در تاریکی شب، آنگاه که چشم ها به خواب بود، آهسته آهسته در سکوت مطلق، به جانب قبر حرکت دادند، مبادا منافقین بفهمند و از دفن مانع شوند. جنازه را کنار قبر زمین نهادند، امیرالمؤمنین علیه السلام خودش بدن نازنین همسرش را برداشت و داخل قبر گذاشت و با تعجیل تمام، خاک بر قبر ریختند. (6) .

 


(2) بحارالانوار، ج 43، ص 192.

(3) بحارالانوار، ج 43، ص 199.

(4) بحارالانوار، ج 43، ص 179.

(5) بحارالانوار، ج 43، ص 183.

(6) بحارالانوار، ج 43، کتاب تاریخ فاطمه (س)، باب 7.

زهرا علیها السلام در آخرین روزهای زندگی به همسرش علی علیه السلام وصیت کرد و گفت: یا علی! مرا شب غسل بده، شب کفن کن و مخفیانه به خاک سپار. راضی نیستم کسانی که پهلویم را شکستند و کودکم را سقط نمودند و اموالم را مصادره کردند به تشییع جنازه ام حاضر شوند. قبرم را نیز مخفی کن.

علی علیه السلام هم بر طبق وصیت زهرا شبانه دفنش کرد و قبرش را با زمین هموار ساخت. و صورت چهل قبر تازه درست کرد مبادا قبرش شناخته شود. (1) .

 


(1) مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 363.

علی علیه السلام در حین دفن فاطمه علیها السلام طی جمله هایی کوتاه در حالی که می گریست چنین فرمود:

خداوندا! از دختر پیامبر تو راضیم، خصم او را به تنهایی و وحشت انداخت تو او را انس بده، مردم از او بریدند تو او را پیوند ده، به او ستم کردند تو ای احکم الحاکمین درباره او داوری کن.

«اللّهم اِنی راضٍ عَنْ اِبنَة نَبیّکَ اللّهُمْ اِنّها قَدْ اَوحشت فَانسها، و هَجرَت فَصِلها وَ ظُلِمَت فَاحکُم لَها یا اَحَکَم الحاکِمینَ». (3)

 


(3) بحارالانوار، ج 43، ص 156.

حضرت علی به هنگام ارتحال حضرت زهرا چنین سرود:

نفسی علی زفراتها محبوسة

یالیتها خرجت مع الزفرات

لاخیر بعدک فی الحیاة وانما

ابکی مخافة ان تطول حیاتی

جان من با آه و ناله هایش در اندرون من زندانی است. ای کاش جان من هم با ناله ها از بدنم خارج شود. بعد از تو خیری در زندگی نیست و من از ترس اینکه مبادا زندگی ام به طول انجامد گریه می کنم.

اشعار دیگری بعد از شهادت فاطمه علیها السلام فرموده که قسمتی از آن را اینجا می آوریم:

اری علل الدنیا علی کثیرة

و صاحبها حتی الممات علیل

ذکرت ابا ودی فبت کأننی

برد الهموم الماضیات وکیل

لکل اجتماع من خلیلین فرقة

و کل الذی دون الفراق قلیل

و ان افتقادی فاطما بعد احمد

دلیل علی أن لا یدوم خلیل

می بینم رنج و ناراحتی های دنیا مرا بسیار احاطه کرده و صاحب آن ناراحتی ها تا وقت مردن ناراحت است. پدر مودت و محبت را یاد می کردم، ولی صبح کردم گویا اینکه کنار زدن غم و غصه های گذشته به من واگذار شده است. برای هر اجتماع دو دوست جدائی و فراق است و هر چیزی به جز فراق و جدائی باشد کم است. و راستی از دست دادن من فاطمه علیها السلام را بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله دلیل است بر آنکه هیچ دوستی دائمی نخواهد بود.

همچنین در هجران زهرایش اینگونه زمزمه دارد:

فراقک اعظم الاشیاء عندی

و فقدک فاطم أدهی الثکول

سأبکی حسرة و أنوح شجوأ

علی خل مضی أسنی سبیل

ألا یا عین جودی و اسعدینی

فحزنی دائم أبکی خلیل

هجران تو نزد من بزرگترین مصیبتهاست و از دست دادن تو ای فاطمه سخت تر از فرزند مرده است. من گریه با حسرت خواهم کرد و نوحه گلوگیر خواهم نمود بر دوستی که راهی بلند رفته است. ای چشم احسان کن و به من یاری نما در گریه کردن که حزن من دائمی است و به دوست گریه می کند.

و در محبت قلبی خود نسبت به زهرا علیها السلام می گوید:

حبیب لیس یعدله حبیب

و ما لسواه فی قلبی نصیب

حبیب غاب عن عینی و جسمی

و عن قلبی حبیبی لا یغیب

دوستی که هیچ دوستی مثل و مانند او نمی شود، و هیچ چیز به جز او در قلبم سهم و نصیبی ندارد. دوستی که از چشم و تن من غایب است ولی از قلبم دور و غایب نمی شود.

گاهی بر سر قبر عزیزش این گونه درد دل می کند:

مالی وقفت علی القبور مسلما

قبر الحبیب فلم یرد جوابی

أحبیب ما لی لاترد جوابنا

انسیت بعدی خلة الأحباب

چه شده که من بر سر قبرها می ایستم و به قبر دوست سلام می دهم، و جواب مرا نمی دهد؟ ای دوست! تو چرا جواب مرا نمی دهی؟ آیا بعد من راه و رسم دوستان را فراموش کرده ای؟!

بعد حضرت جواب خود را می دهد:

قال الحبیب: و کیف لی بجوابکم

وأنا رهین جنادل و تراب

أکل التراب محاسنی فنسیتکم

وحجبت عن أهلی و عن أترابی

فعلیکم منی السلام تقطعت

عنی وعنکم خلة الأحباب

دوست گفت: من چگونه جواب شما را بدهم که گرفتار سنگها و خاک هستم. خاک زیبائیهایم را از بین برده و شما را از یاد برده ام، و از خاندان و همسالهایم پنهان گشته ام. از من بر شما سلام و درود، ولی دوران صفای دوستان از من و شما بریده شده است. (2)

 


(2) بحارالانوار، ج 43، ص 217.

امام حسین علیه السلام می فرماید:

هنگامی که زهرا علیها السلام بیمار شد به علی علیه السلام سفارش کرد امور او را پنهان دارد... و علی علیه السلام خود از او پرستاری می فرمود، و اسماء بنت عمیس پنهانی به او کمک می کرد، و به هنگام وفات به امیرمؤمنان وصیت کرد که خودش کفن و دفن او را انجام دهد و شب هنگام او را دفن کند و قبرش را پنهان سازد، و امیرمؤمنان کفن و دفن او را انجام داد و محل قبر را محو کرد و پنهان داشت.

هنگامی که کار دفن را به پایان برد و خاک از دست افشاند اندوهی جانکاه بر آن گرامی مستولی شد و اشک بر چهره اش دوید و گریان رو به جانب قبر پیامبر صلی الله علیه و آله کرد و گفت:

«سلام بر تو ای رسول خدا! از من و دخترت که اینک در جوار تو فرود آمده و شتابان به تو ملحق شده است. ای رسول خدا! شکیبایی من در مصیبت دختر برگزیده تو کم شد، و طاقت و توانایی من در فقدان او از دست رفت، جز آنکه مرا پس از مصیبت عظیم و مفارقت و فقدان تو در هر مصیبت دیگری جای تسلیت هست (مصیبت تو به قدری بزرگ است که هر مصیبت دیگری را تحت الشعاع قرار می دهد). چرا که تو را به دست خود در آرامگاهت مدفون ساختم و در آغوش من جان دادی، «اِنَّا لِلَّهِ وَ اِنَّا اِلَیْهِ راجِعُونَ».

اینک امانت تو؛ زهرا علیها السلام بازگشت، و گروگان دریافت شد، و از این پس اندوه من جاودانی است و شبم به بیداری خواهد گذشت تا آنگاه که خداوند مرا به سرائی که تو در آن اقامت داری ببرد. و به زودی دخترت به تو خبر می دهد که چگونه امتت برای ستم بر او هم گروه شدند، پس همه چیز را از او بپرس و حال ما را از او جویا شو، و این چنین کردند در حالی که از رحلت تو چیزی نگذشته و یاد تو از میان نرفته است.

و سلام بر هر دوی شما، سلام وداع کننده ای که نه از شما خشمگین است و نه رنجیده خاطر. اگر بروم از روی ملالت و بی علاقگی نیست، و اگر بمانم به جهت بدگمانی به آنچه خداوند به شکیبایان وعده داده است نمی باشد.» (1) .

 


(1) نهج البلاغه، کلام 202؛ کشف الغمه، ج 2، ص 68- 69- 70؛ مجالس مفید، ص 164- 165؛ امالی شیخ طوسی، ج 1، ص 107- 108؛ اصول کافی، ج 1، ص 459- 458.




خـــانه | درباره مــــا | سرآغاز | لـــوگوهای ما | تمـــاس با من

خواهشمندیم در صورت داشتن وب سایت یا وبلاگ به وب سایت "بهشت ارغوان" قربة الی الله لینک دهید.

کپی کردن از مطالب بهشت ارغوان آزاد است. ان شاء الله لبخند حضرت زهرا نصیب همگیمون

مـــــــــــادر خیلی دوستت دارم