بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

ختم صلوات

ختم صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)

طبقه بندی موضوعی

۱۸ مطلب با موضوع «سخنان :: سخن با غاصبان» ثبت شده است

پس از آن که آبها از آسیاب افتاد، و هر چه خواستند روا داشتند، در روزهای واپسین حیات دختر پیامبر صلی الله علیه و آله، برای جلب افکار عمومی، ابوبکر و عمر به فکر عیادت و دلجویی از حضرت زهرا علیها السلام افتادند و زبان به عذرخواهی گشودند، و فکر می کردند که حضرت زهرا علیها السلام با آنان دشمنی خصوصی دارد، ولی پاسخ قاطع را دریافت نمودند که فرمود:

سوگند به خدا بعد از این با شما دو نفر حتی یک کلمه نیز سخن نمی گویم، تا به ملاقات خدا بشتابم و شکایت شما دو نفر را به خدا می برم، و توضیح خواهم داد که شما با خدا (و دین او) و با من چه کردید و چه اعمالی را مرتکب شدید. (29)

 


(29) علل الشرایع، ج 1، ص 187؛ الامامة و السیاسة، ج 1، ص 13؛ صحیح مسلم، ج 2، ص 72.

بخاری در صحیح خود، گفته است: (26)

عروه از عایشه روایت کرده که فاطمه دخت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله شخصی را نزد ابوبکر فرستاد و میراث خود از پدرش را که در مدینه و فدک به او داده بود و نیز از خمس خیبر مطالبه کند. پس ابوبکر گفت که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله گفته است: «آنچه را به ارث می گذاریم صدقه است و آل محمد از این مال می خورند...

و همانا آل محمد نیز از این مال می خورند و من به خدا پناه میبرم و یادآور امری نمی شوم که محمد(ص) آن را انجام داده باشد جز اینکه من نیز آن را ان شاء الله انجام دهم.

تا آنجا که بخاری می گوید ابوبکر از اینکه چیزی به فاطمه تحویل دهد، خودداری کرد. پس فاطمه از ابوبکر در این مورد ناراحت شد و تا وقتی که وفات یافت، با او سخنی نگفت و پس از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله شش ماه زندگی کرد و هنگامی که وفات یافت، همسرش علی، وی را شبانه به خاک سپرد و خود بر او نماز گزارد و در مورد وی ابوبکر را مطلع نساخت.»

مسلم نیز در صحیح خود، عین واقعه را با تغییر اندکی در الفاظ نقل کرده، می گوید: «فاطمه خشمگین شد»، بجای ناراحت شد. (27)

از این دو روایت و دیگر روایتها، مطالب زیر را نتیجه می گیریم:

این حادثه که میان حضرت فاطمه دخت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و خلیفه اول اتفاق افتاد، حقیقتی است که نه تکذیب آن ممکن است و نه بی توجهی نسبت به آن زیرا که در متن صحیح ترین و مورد اعتماد ترین کتاب ها نزد اهل سنت و جماعت، بلکه در کلیه منابع تاریخ و حدیث، به نحوی که بعد بیان خواهد شد، ثابت گردیده است.

حادثه اختلافی گذرا یا یک سوء تفاهم ساده نبوده بلکه مشکلی بزرگ است و این همان چیزی است که ما از کلمه «پس فاطمه از ابوبکر ناراحت شد» یا به تعبیر مسلم «پس فاطمه خشمگین شد» لمس می کنیم و خشم و ناراحت شدن، معنی اش یکی است و حاصل آن اینکه فاطمه به شدت بر ابوبکر خشمگین شد... علی رغم گفته خلیفه که پیامبر صلی اللَّه علیه و آله گفت «ما به ارث نمی گذاریم» ولی فاطمه خشمگین شد.

خشم حضرت زهرا همچنان که در شدت آن اندک نبوده، در مدتش نیز کوتاه نبوده است بلکه تا وفات آن حضرت ادامه داشته، و چنانچه بخاری به نقل عایشه می گوید: «پس، از او دوری گزید و تا هنگامی که درگذشت، با وی سخن نگفت» و آن معنی آشکاری است که حالت خشم و اختلاف تا وفات آن حضرت، و بلکه تا پس از آن نیز ادامه یافت تا آنجا که ابوبکر بر او نماز نگزارد و بنا به وصیت آن حضرت شبانه و مخفیانه به خاک سپرده شد، به شرحی که بیان خواهیم کرد.

خشم حضرت زهرا تنها متوجه ابوبکر نبوده بلکه شامل خلیفه دوم نیز گردید، به دلیل آنکه از وی به عنوان یکی از نمازگزاران سخنی به میان نیامده و ضمن بحث آشکار خواهد شد که موضع گیری ابوبکر و عمر یکی بوده یعنی موضع گیری حضرت زهرا نسبت به آن دو و موضع گیریشان.

ابن قتیبه در تاریخ خود می گوید: «ابوبکر و عمر بر حضرت فاطمه وارد شدند و هنگامی که نزد وی نشستند، آن حضرت روی خود را از آنان به سوی دیوار، برگرداند... تا آنجا که می گوید:

آیا اگر با شما حدیثی از رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله بیان کنم آن را می شناسید و به آن عمل می کنید؟

گفتند: آری.

گفت: شما را به خدا سوگند می دهم آیا از رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله نشنیده اید که فرمود: خرسندی فاطمه از خرسندی من و خشم فاطمه از خشم من است، پس هر کس فاطمه دخترم را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هر کس او را خشنود سازد مرا خشنود ساخته و هر کس او را به خشم آورد، مرا به خشم آورده باشد.

گفتند: آری، آن را از رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله شنیده ایم،

گفت: پس من خداوند و فرشتگانش را گواه می گیرم که شما مرا به خشم آوردید و مرا خشنود نساختید و اگر با پیامبر صلی اللَّه علیه و آله روبرو شدم، از شما نزد وی شکایت خواهم برد. سپس فرمود: به خدا که در هر نمازی که بخوانم، شما را نفرین خواهم کرد». (28)

 


(26) صحیح بخاری، جزء پنجم،ص 177 در کتاب مغازی، باب غزوه خیبر.

(27) صحیح مسلم، کتاب جهاد، باب گفتار پیامبر صلی اللَّه علیه و آله به ارث نمی دهیم، ج 3 ص 1380 و نیز بخاری آن را در کتاب وجوب خمس باب وجوب خمس آورده است.

(28) الامامة و السیاسة، «تاریخ الخلفاء»، ص 20.

حضرت فاطمه علیها السلام، همراه با حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و فرزندانش حسن و حسین علیهماالسلام، به سوی خانه های مهاجرین و انصار رفت، و آنها را به یاری طلبید و روزی دیگر در جمع مسلمین ابوبکر و عمر را مخاطب قرار داد و فرمود:

آیا باغهای فدک در دست من نبود؟ و وکلا و کارگران من در آن کار نمی کردند؟ و من از میوه ها و سبزیجات آن نمی خوردم؟ آن هم در روزهایی که رسول خدا زنده بودند؟

عمر و ابوبکر گفتند: آری.

حضرت فاطمه علیها السلام ادامه داد:

پس آن چه که در دست من بود، برای گرفتن آن چرا از من سئوال نکردید؟ و از مدرک و سند آن نپرسیدید؟

عمر و ابوبکر گفتند: برای این که فدک جزو اموال مسلمین است.

حضرت زهرا علیها السلام خطاب به آن دو نفر در حالی که جمعیت فراوانی اطرافشان گرد آمده بودند فرمود:

آیا شما اراده کردید آن چه را که رسول خدا صلی الله علیه و آله انجام داده است، دگرگون سازید؟

و درباره ما اهل بیت حکمی نمایید که درباره دیگران روا نمی دارید؟ ای مردم مدینه! بشنوید، این دو نفر چه می گویند و چه می کنند؟

از شما دو نفر می پرسم:

آیا اگر من اموالی را که در دست مسلمانان است، ادعا نمایم از من دلیل و مدرک می خواهید، یا از دیگران و صاحبان اموال؟

گفتند: از تو که مدعی اموال دیگرانی.

حضرت فاطمه علیها السلام دیگر بار پرسید:

حال اگر مسلمانان اموالی را که در دست من است، ادعا نمایند، از آنها باید دلیل و مدرک بطلبید یا از من؟

عمر در حالی که سخت عصبانی شده بود جواب نداد و همان حرف قبلی را تکرار کرد که: فدک جزو اموال مسلمین است.

حضرت زهرا علیها السلام خطاب به جمعیت حاضر فرمود:

کافی است، شما را به خدا سوگند می دهم،

ای مردم!

آیا از پیامبر خدا شنیدید که می فرمود: همانا دخترم فاطمه سید و بزرگ زنان اهل بهشت است؟

جمعیت همگی گفتند: آری از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیدیم.

پس از اعتراف عموم مردم حضرت ادامه داد:

ای مردم آیا سید و بزرگ زنان بهشتی ادعای باطل می کند و اموالی را می گیرد که مال او نیست؟ ای مردم چگونه فکر می کنید؟ اگر چهار نفر علیه من به عمل زشتی شهادت دهند و یا دو نفر شهادت دهند که من دزدی کردم آیا آنها را تصدیق می کنید؟

در اینجا ابوبکر ساکت شد. ولی عمر گفت: آری، حد بر تو جاری می کنیم،

حضرت زهرا علیها السلام فرمود:

دروغ گفتی و دشمنی و پستی خود را ظاهر ساختی، مگر آن که اقرار کنی که بر دین محمد صلی الله علیه و آله نیستی. آن کس که به خود اجازه می دهد تا بر سید زنان بهشتی شهادت دروغ روا دارد یا بر او حدی جایز شمارد، کافر و مورد لعن و نفرین الهی است. زیرا آیات الهی را که بر پیامبر نازل شده است، منکر شده، خدایی که زشتی ها و پلیدی ها را از اهلبیت دور کرده و آنها را از هرگونه گناه و لغزشی پاک نموده، اجازه نمی دهد که کسی شهادت دروغ بر ضدشان مطرح نماید، به علت آن که اهل بیت علیهم السلام از هر بدی معصوم و از هر عمل زشتی پاک و مطهرند.

ای عمر! به من بگو اهل این آیه کیست که اگر کسی بر همه و یا برخی از آنان شهادت دروغ بدهد که مثلاً آنان مشرک و یا کافر شده و یا کار زشتی انجام داده اند، آیا مسلمانها از آنها تبری جسته و بر آنان حد اجراء می کنند؟

گفت: آری، آنان با دیگر مسلمین یکسانند و تفاوتی با یکدیگر ندارند،

حضرت فرمود: دروغ می گویی و کافر شدی، آنان با دیگر مردم در این مسأله یکسان نیستند، زیرا خداوند آنان را از گناه و خطاء نگه داشته و درباره عصمت و طهارتشان آیه نازل کرده، پلیدی را از آن دور ساخته، و هر کس گواهی دیگران را علیه آنان تصدیق کند، خدا و رسولش را تکذیب کرده است..... (24)

 


(24) کتاب سلیم بن قیس، ص 678؛ بحارالانوار، ج 30، ص 305.

پس از ماجرای زشت تهاجم به خانه امام علی علیه السلام، و جسارتهای فراوان درون مسجد، و غصب فدک، و بی اثر ماندن گواهی شاهدان، و مباحث استدلالی حضرت زهرا علیها السلام، و تداوم سیاستهای کودتایی سران سقیفه، در مبارزه منفی با آنان خطاب به ابوبکر فرمود:

سوگند به خدا از این پس هرگز با تو سخن نخواهم گفت، سوگند به خدا شکایت تو را به خداوند خواهم نمود و در هر نماز تو را نفرین خواهم کرد. (25)

 


(25) الغدیر، ج 7، ص 230.

پس از آنکه ابوبکر در برابر استدلالهای روشن قرآنی حضرت زهرا علیها السلام جوابی برای غصب فدک نداشت، و برای اثبات حدیث جعلی به شهادت عایشه و عمر متوسل شد، لازم بود در برابر شهادت دروغین آنها از شهادت شاهدان صادق استفاده شود.

از این رو، ام ایمن و اسماء بنت عمیس به نفع حضرت زهرا علیها السلام در اعطای فدک از طرف رسول خدا به دخترش گواهی دادند. اما عمر و ابوبکر تسلیم نمی شدند.

حضرت فاطمه علیها السلام فرمود:

آیا مگر از پدرم رسول الله صلی الله علیه و آله نشنیده اید که فرمود: اسماء و ام ایمن از اهل بهشتند؟

ابوبکر و عمر گفتند: آری شنیدیم.

حضرت فاطمه علیها السلام فرمود:

پس چرا با گواهی آن دو نفر فدک را تحویل من نمی دهید؟ آیا دو زن بهشتی به باطل شهادت داده اند؟ و چون پاسخ مثبتی از آن دو نفر نشنید در حالی که درد آلود، رسول خدا را می خواند، فرمود:

پیامبر خدا مرا خبر داده است، من اول کسی هستم که به آن حضرت ملحق می گردم. پس سوگند به خدا که از ابوبکر و عمر در حضور پیامبر شکایت می کنم. (23)

 


(23) کتاب عوالم، ج 11، ص 436؛ تفسیر نور الثقلین، ج 4، ص 186.

حضرت زهرا علیها السلام پس از غصب فدک در یک مناظره ی کوبنده از ابوبکر سئوال کرد:

ای ابوبکر! چه کسی از تو ارث می برد، هنگامی که مُردی؟

ابوبکر پاسخ داد: زن و فرزندانم.

حضرت زهرا علیها السلام ادامه داد:

پس چه شده است که من (دختر رسول خدا) از پدرم ارث نمی برم؟

ابوبکر پاسخی نداشت. فقط ادعای خود را مطرح کرد که «پیامبر ارث نمی گذارد.»

حضرت زهرا علیها السلام در حالی که خشمی مقدس همه وجود او را گرفته بود، فرمود:

سوگند به خدا تو را نفرین می کنم، سوگند به خدا تا زنده ام کلمه ای با تو صحبت نخواهم کرد (22)

 


(22) کشف الغمة، ج 2، ص 37؛ بحارالانوار، ج 29، ص 206؛ مسند احمد، ج 1، ص 10.

حضرت زهرا علیها السلام وقتی غصب فدک را محکوم کرد، از ابوبکر پرسید:

چرا ارث مرا از رسول خدا غصب کردید؟

ابوبکر پاسخ داد: پیامبر ارث نمی گذارد.

حضرت فاطمه علیها السلام با آیات قرآن ادعای او را مردود شمرد و فرمود:

ابوبکر! آیا به خدا کافر شده ای و کتاب خدا را تکذیب کرده ای؟ خداوند در قرآن کریم فرموده است: (20) وصیت می کند خداوند شما را درباره فرزندانتان که پسر دو برابر دختر ارث می برد. (21)

 


(20) سوره نساء، آیه 11.

(21) وسائل الشیعة، ج 26، ص 96.

پس از استقرار حکومت، ابوبکر، بر اساس مشورت با صاحب نظران خود، فدک را که رسول خدا صلی الله علیه و آله در دوران زندگانی خود به امر الهی به فاطمه علیها السلام بخشیده بود، غصب و کارگران آن حضرت را بیرون کرده و آن مزرعه را در اختیار خود گرفت.

حضرت زهرا علیها السلام برای اثبات حقانیت خویش چنین فرمود:

اما درباره فدک، همانا خداوند بزرگ قرآن را بر پیامبرش نازل فرمود، و در آن امر کرد که حق من داده شود. «وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ.»

چون من و فرزندانم نزدیکترین مردم به پیامبر صلی الله علیه و آله بودیم. رسول خدا فدک را به من و فرزندانم اعطا فرمود و آنگاه که حضرت جبرئیل آیه «درماندگان و مسافران» (16) را بر پیامبر تلاوت کرد، پدرم فرمود: «یتیمان و مساکین» کسانی هستند که در سایه سار بارگاه الهی دست بر دامان پیامبر خدا و خاندانش دارند و با فاطمه و فرزندان او زندگی می کنند در دنیا و آخرت، و «ابن السبیل» آنهایند که راه اهل بیت علیهم السلام را می روند.

عمر گفت:

پس خمس و غنائم جنگی و اموال عمومی کشور همه مال شما و پیروان شماست؟!

پاسخ داد: اما باغهای فدک، خداوند در قرآن (بخشیدن) آن را به من و فرزندانم واجب کرده است، غیر از پیروان و شیعیان ما، اما خمس را خداوند برای ما و عموم پیروان و شیعیان ما تقسیم فرموده است، همانگونه که در قرآن خوانده می شود.

(عمر) دیگر بار پرسید: پس سهم دیگر مهاجرین و انصار و تابعین چیست؟

فاطمه علیها السلام توضیح داد:

آنها اگر پیروان و شیعیان ما باشند، از صدقات مشخص شده در کتاب خدا بهره مند می باشند. خداوند بزرگ و پیامبرش به اینگونه تقسیم اموال عمومی رضایت داده اند که میزان بهره بردن از اموال عمومی، دوستی و اطاعت از خدا و اهل بیت علیهم السلام است نه دشمنی و مخالفت، و (آگاه باشید) هر کس با ما دشمنی کند با خدا دشمنی کرده است، هر کس با ما مخالفت کند با خدا مخالفت کرده است و آن کس که با خدا دشمنی و مخالفت کند، عذاب دردناک و مجازات شدید از ناحیه خداوند در دنیا و آخرت بر او واجب می گردد.

عمر گفت: ای دختر محمد! برای ادعای خود دلیل و مدرک بیاور.

حضرت فاطمه علیها السلام جواب داد:

شما جابر بن عبدالله و جریر بن عبدالله را قبول دارید و سخن آنان را تصدیق می کنید و از آنها دلیل و مدرک نمی خواهید، (هر چه خواستند گفتند، پذیرفتید و به آنها دادید) چه شده است که از من دلیل و بیّنه می طلبید؟ مدرک من در قرآن است. (17)

 


(16) سوره بقره، آیه 177.

(17) بحارالانوار، ج 29، ص 195.

ای ابوبکر! تو می شناسی و می دانی که حق ما اهل بیت غصب شده است. حقی که از صدقات و غنائم داریم که خداوند در آیه مربوط به غنائم و مصرف خمس آن را توضیح داده است: «اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز فرقان که دو گروه به هم رسیدند، نازل کردیم، ایمان آورده اید، بدانید هرگاه چیزی را به غنیمت گرفتید، خمس آن برای خداوند و پیامبر و خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و در راه ماندگان است.» (18)

ابوبکر گفت: آیا فدک را به طور کامل باید تسلیم شما کنم و مال شماست؟

حضرت زهرا علیها السلام پاسخ داد:

آیا فدک مال تو است؟ و یا به نزدیکان تو اختصاص دارد؟

ابوبکر گفت: من آن را در رابطه با مصالح مسلمین خرج می کنم.

حضرت زهرا علیها السلام فرمود:

این حکم الهی نیست (که اموال مشخص مردم را تصاحب کنی) و پدرم رسول خدا چنین دستوری به ما نداده است. در صورتی که از پدرم رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از نزول آیه شنیدم که فرمود: بشارت باد ای فرزندان محمد صلی الله علیه و آله که مایه غنا و بی نیازی شما رسیده است.

ابوبکر که دیگر عذری نمی توانست بیاورد، به تفسیر شخصی خویش متوسل شد و گفت:

علم من اجازه نمی دهد که طبق این آیه، فدک را تماماً به شما تحویل دهم. (19)

جای بسی شگفتی است، رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله پس از نزول همین آیه، فدک را به فاطمه علیها السلام می بخشد، اما علم ابوبکر برای قرآن و فرمان الهی و عمل رسول خدا صلی الله علیه و آله، اجازه نمی هد تا دست از غصب فدک بردارد؟!

 


(18) سوره انفال، 41.

(19) شرح ابن ابی الحدید، ج 16، ص 230.

قالت: معاشر الناس المسرعة الی القیل الباطل، المغضیة علی الفعل القبیح الخاسر، «افلا تتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها» (13)، کلا بل ران علی قلوبکم ما اساتم من اعمالکم فاخذ بسمعکم و ابصارکم و لبئس ما تاولتم و ساء ما به اشرتم و شر ما منه اعتصبتم لتجدن و الله محمله ثقیلا و غبه و بیلا اذا کشف لکم الغطاء و بان ما وراءه الضراء و بدالکم من ربکم ما لم تکونوا تحتسبون «وَخَسِرَ هُنَالِکَ الْمُبْطِلُونَ». (14)

ای مردم! که به سوی سخن باطل شتابیدید، و اعمال زشت و زیانکارانه (اینها) را نادیده می گیرید، آیا در قرآن تدبر و تامل نمی کنید؟ یا بر دلهاتان مهر و قفل زده شده است که سخن حق را نمی شنوید؟

نه! بلکه اعمال سوء و کردار بد شما است که پرده بر دلهاتان کشیده و گوشها و چشمهای شما را گرفته است! و چه بد تأویل و تفسیری «از دین و آیین کردید!»

و چه بد نظریه و رأیی دادید «که حق را از اهلش گرفتید و بدست نااهلان دادید» و چه بد «گناه و ستمی» را «که کردید» گران خواهید یافت و سرانجامش را سخت و دشوار، در آن روز که پرده از کار شما برداشته شود، و کیفری که در انتظار شماست، آشکار گردد و عذابی را که خدای تعالی برای شما آماده کرده که گمان آنرا نداشته اید، بر شما نمایان گردد، و در آن روز است که اهل باطل دچار زیان و خسران می گردند. (15)

 


(13) محمد (ص)، 24.

(14) غافر، 78.

(15) بحارالانوار، ج 29، ص 305؛ احتجاج طبرسی، ج1، ص 104؛ کتاب عوالم، ج 11، ص 476.




خـــانه | درباره مــــا | سرآغاز | لـــوگوهای ما | تمـــاس با من

خواهشمندیم در صورت داشتن وب سایت یا وبلاگ به وب سایت "بهشت ارغوان" قربة الی الله لینک دهید.

کپی کردن از مطالب بهشت ارغوان آزاد است. ان شاء الله لبخند حضرت زهرا نصیب همگیمون

مـــــــــــادر خیلی دوستت دارم