بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

ختم صلوات

ختم صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)

طبقه بندی موضوعی

خوددوستی و دگردوستی، دو کشش فطری و طبیعی هستند که آفریدگار فرزانه هستی آن دو را در نهاد انسان آفریده و هر کدام را شاخه ای از درخت تناور نیک بختی او قرار داده، که هر کدام نقش سرنوشت سازی در سعادت و سلامت فرد و جامعه دارند و درست به همین دلیل هم هر کدام باید رهبری، تربیت و در جای مناسب ارضا گردند.

تمایل به خویشتن یا خوددوستی از کشش های مشترک میان انسان و حیوان است و بسان دیگر تمایلات حیوانی، به خودی خود رشد میکند، به تدریج شکوفا می گردد و نیازی به حمایت از آن نیست، بلکه باید رهبری و تعدیل گردد. و نقش آن این است که باعث صیانت و حراست انسان و تضمین گر حقوق و شئون فرد است. او را به خود توجه می دهد تا با خردورزی و هوشمندی هر آنچه برایش مفید است، جلب و زیانها را از خود دور سازد. اما دگردوستی از کشش های عالی و ویژه انسانهاست و بسان دیگر تمایلات عالی کم فروغ است و بدون تربیت و حمایت و تدبیر سازنده، نیرومند و شکوفا نمی گردد و این رسالت پدران و مادران، آموزگاران و مربیان، رهبران راستین و روشنفکران، نویسندگان و گویندگان و رسانه های گروهی است که این کشش اوج بخش را با تدابیر شایسته و ارائه الگو رشد دهند و آن را به تدریج شکوفا و به گل و میوه بنشانند تا در پرتو شکوفایی آن، نسیم مهر و محبت، دگردوستی و مردم خواهی، آزادی و برابری، امنیت و سلامت، حق گویی و عدالت، صلح و مسالمت در جامعه جریان یابد و آفت های مرگبار خودکامگی، خودپرستی، استبداد، انحصار، سرکوب و پایمال شدن حقوق و آزادی انسانها قوس نزولی بپیماید؛ چرا که این کشش دگردوستی است که باعث مهر و محبت به دیگران می شود و با توجه دادن انسان به مردم، او را از کمند خوددوستی و خودکامگی نجات بخشیده و زندگی را مهر و صفا می بخشد.

احیای این کشش انسانی است که روح مهر را در کالبد جامعه می دمد، نسیم جان بخش دگردوستی را به جریان می اندازد، تعاون و همکاری در قلمرو حق و عدالت را تعمیق می بخشد، و مردم را بسان اعضا و اندام های یک پیکر سالم و زنده، در غم و شادی و درد و آسایش، با یکدیگر شریک می سازد.

درست از این زاویه است که در هر جامعه ای خوددوستی و شخص پرستی مورد تشویق و حمایت قرار گیرد، آن جامعه به آفت خودپرستی، خودکامگی، استبداد، خشونت، بی رحمی، پایمال ساختن حقوق و آزادی دیگران سقوط می کند و در هر تمدن و دنیایی که دگردوستی مورد تشویق و پرورش جدی قرار گیرد، درنده خویی و خودکامگی، تضعیف و انسان به آزادی و امنیت و رعایت حقوق و آزادی دیگران اوج می گیرد و رشته های صلح و دوستی تقویت می شود.

و ریحانه ارجمند پیامبر، بزرگ پرچمدار این راه و رسم و سمبل این دگردوستی و نمونه این مردم خواهی و معمار چنین جامعه و دنیایی بود؛ همان گونه که خردمندترین بانوی جهان هستی و پیشتازترین آنان در کرامت و کمال و داناترین شان در ابعاد گوناگون علمی و عقیدتی و فرهنگی، و شجاع ترین انسانها در برابر هجوم حوادث و کوشاترین آنان در بندگی خدا بود و در زندگی پر افتخار خویش، مردم دوست ترین و مردم خواه ترین بانوان گیتی نیز بود و به انسان و انسانیت بها می داد و مهر می ورزید و ارزشی فراوان قائل بود.

او به راستی دخت پیام آور رحمت و مهر و محبت بود و در دگردوستی و مردم خواهی و مهر به انسانها پرتوی از مهر خدا و نسخه ای از وجود پیامبرش بود. از وجود همو که خدا درباره اش فرمود:

«فبما رحمة من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک» (1) ؛

از پرتو رحمت خدا در برابر مردم نرمخو و پرمهر شدی، و اگر خشن و سنگدل بودی، مردم از گردت پراکنده می شدند؛ از این رو آنان را مورد عفو قرار ده و برایشان از بارگاه خدا آمرزش بخواه و در اداره امور جامعه با آنان مشورت کن.

آری، او هدیه ای آسمانی، روحی بزرگ، الهام بخشی دلسوخته، توحیدگرایی شوریده، امیدآفرینی نستوه، و نمونه صفا و صداقت و بشردوستی بود، رنج ها و دردهای مردم را حس می کرد، از مشکلاتشان آگاه بود، و خود را شریک غم و اندوه آنان می دانست.

جز به سود مردم سخن نمی گفت و جز برای تقرب به خدای آنان گام نمی سپرد و جز در راه نیکی و نجاتشان تلاش نمی کرد.

هر زیانی به مردم می رسید، برای او دردناک بود و هر آفتی که حقوق و آزادی آنان را تهدید می کرد، برای او تحمل ناپذیر، و بر هدایت و نجات همگان، سخت کوشا و بی قرار و ناآرام و خستگی ناپذیر بود.

درست گویی نسخه ای از پدرش پیامبر بود و شعله ای از آن مشعل و فروغی از آن خورشید.

یکی از دانشمندان می گوید: او بسان پدر، آموزگار و مربی والای خویش؛ رنج مردم، او را رنج می داد و درد آنان، او را دردمند می ساخت. گرفتاری مردم بر او سخت می نمود و فشار روزگار بر آنان، گویی فاطمه را می فشرد. او از گرسنگی آنان احساس گرسنگی می کرد. در فراز و نشیب ها، یار و مددکار و غمخوار زنان و دختران و همه مردم رنجدیده بود و بر مشکلات آنان حساس بود و گره گشایی می کرد و آنجا که رفع گرفتاری و مشکلات مردم در توانش نبود، برایشان از ژرفای جان دعا می کرد و از بارگاه خدا برای آنان مدد می خواست و درس مردم دوستی و مردم خواهی را در قالب دعا و نیایش به دیگران می آموخت.

پرتوی از مردم دوستی و مهر او در مورد گرسنگان، بینوایان، درماندگان، یتیمان، اسیران و احترام به همسایگان را که چگونه از همه امکانات خویش برای آنان مایه می گذارد، همه را می توان از دعای نیمه شب او به همسایگان نگریست؛

و نیز از انفاق گردن بند اهدایی دوست و دخت عموی شهیدش، حمزه، به سالمندی گرسنه و محروم؛

و نیز از انفاق پیراهن شب عروسی اش به زنی بینوا؛

و از انفاق افطار خود و فرزندانش در راه خدا که سوره «انسان» نشانگر آن است؛

و نیز از خطبه اش در برابر بیداد و فریب، و نیز سخنانش با زنان مدینه که بسان پیامبر نگران آینده جامعه بود، نگریست.

ریحانه پیامبر، دگردوستی و مردم خواهی را یکی از رازهای صعود جامعه ها و یکی از عوامل رشد و نیک بختی مردم می نگریست و خودخواهی و خوددوستی و خودپرستی را از آفت های تعالی و تکامل و از عوامل انحطاط می دانست؛ درست همان گونه که فرزندش امام کاظم علیه السلام فرمود:

«أن اهل الارض لمرحومون ما تحابوا و ادوا الامانة و عملوا الحق» (2) ؛

مردم روی زمین تا زمانی که دوستدار یکدیگر باشند و امانت ها را گرامی شمارند و بر اساس حق و عدالت رفتار کنند، در مهر و رحمت خواهند زیست.

او دگردوستی و مردم خواهی را یک وظیفه اسلامی می شمرد؛ درست همان گونه که پدر گرانمایه اش فرمود: کسی که شب را به بامداد آورد و در اندیشه اصلاح امور و تدبیر شئون جامعه و مردم نباشد، از اسلام بیگانه است.

او دگردوستی را نشانه ایمان و توحیدگرایی می دانست؛ درست همان گونه که پدر و آموزگارش فرمود:

«لیس بمؤمن من بات شبعانا و جاره طاویا»؛

کسی که خود، شب را سیر بخوابد و همسایه اش گرسنه باشد، از ایمان آوردگان و ایمان داران نیست.

و به همین دلیل بود که سه روز را بدون افطار روزه می گرفت و غذای خویش را به بینوا و پدرمرده و اسیر انفاق می کرد و پرده خانه اش را به منظور تهیه پوشش و لباس برای محرومان به سوی پدر می فرستاد و دستبند فرزندانش را برای هزینه زندگی آنان.

او دگردوستی را از نشانه های مردم پرواپیشه می نگریست؛ درست همان گونه که همتا و همپروازش، امیرمؤمنان، در وصف مردم پرواپیشه میفرمود:

«نفسه منه فی عناء و الناس منه فی راحة» (3) ؛

از ویژگی های انسان باتقوا این است که نفس او از تدبیر او در رنج و زحمت می افتد تا مردم از سوی او در آسایش و راحتی باشند.

و بر این باور بود که در زندگی مشترک با همسر و فرزندانش در قناعت سرفرازانه می زیست تا امکان انفاق و رسیدگی به محرومان را برای علی علیه السلام فراهم آورد.

او دگردوستی را یک رسالت انسانی وصف می کرد؛ درست بسان پدرش پیامبر که می فرمود:

«من سمع رجلا ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم»؛

اگر کسی بشنود که ستمدیده ای از هر دین و آیین، مسلمانان را به یاری می طلبد و ندای او را پاسخ ندهد، مسلمان نیست.

او با بیان و عملکردش به همگان از جمله فرزندانش درس نوع پروری و انسان دوستی و مردم خواهی می داد.

چه بسیار که خود گرسنه می ماند و دیگران را سیر می کرد، خود لباس ساده می پوشید و پیراهن عروسی اش را به بینوا می داد، خود به پروا و ایمان و اخلاص و ارزشها و زیبایی های فناناپذیر و ماندگار پای می فشرد و زینت و زیور و گردنبندش را در راه خدا هزینه می کرد.

خود قناعت سرفرازانه می نمود و بخشی از هزینه زندگی خود و فرزندانش را به محرومان هدیه می کرد.

او دیگران را به ایثار و مردم خواهی تشویق می نمود و هماره، خواهان آسایش و نجات و نیک بختی دیگران بود و در راه خشنودی خدا، مردم را بر خود مقدم می داشت؛ حتی در دعا و طلب خیر برای آنان.

در این مورد دومین امام نور آورده است که: مام گرانمایه ام فاطمه را در یکی از عبادت ها و راز و نیازهای شبانه اش دیدم که پس از نماز و نیایش، به زنان و مردان توحیدگرا و باایمان با نام و نشانشان دعا می کند و برای آنان از خدا خیر و سعادت و حسن عاقبت و دیگر نعمت های خدا را می طلبد، اما نیک گوش کردم، دیدم گویی تنها در اندیشه دیگران است و از بارگاه خدا برای آنان نعمتهای دنیا و آخرت را می خواهد و برای خود گویی چیزی نمی خواهد. به آن حضرت نزدیک شدم و گفتم: مادر جان! چرا همان گونه که برای دیگران دعا می کنی، در حق خود دعا نمی کنی و چرا آنچه را برای دیگران می خواهی، نخست برای خویشتن نمی خواهی؟

«فقلت لها: یا اماه! لم لا تدعین لنفسک کما تدعین لغیرک؟»

او با بیانی الهام بخش و درس آموز فرمود: گرامی فرزندم! حسن جانم! در مسایل مادی و ارزشهای دنیوی، نخست باید به فکر رفاه و آسایش همسایگان و همنوعان بود و آنگاه به فکر خویشتن.

«فقالت: یا بنی الجار ثم الدار» (4) .

و بدین سان ریحانه بشردوست پیامبر درس دگردوستی و مردم خواهی و رسیدگی به حال و روز توده های محروم جامعه را به عصرها و نسل ها آموخت.

 


(1) سوره آل عمران، آیه 159.

(2) مجموعه ورام، ج 1، ص 12.

(3) نهج البلاغه، خ 194.

(4) بحارالانوار، ج 43، ص 81.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

خـــانه | درباره مــــا | سرآغاز | لـــوگوهای ما | تمـــاس با من

خواهشمندیم در صورت داشتن وب سایت یا وبلاگ به وب سایت "بهشت ارغوان" قربة الی الله لینک دهید.

کپی کردن از مطالب بهشت ارغوان آزاد است. ان شاء الله لبخند حضرت زهرا نصیب همگیمون

مـــــــــــادر خیلی دوستت دارم