بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

ختم صلوات

ختم صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)

طبقه بندی موضوعی

۵۹ مطلب با موضوع «خانواده» ثبت شده است

یکی از اصول حاکم بر زندگی فاطمه زهرا علیها السلام مشارکت و تعاون در همه مراحل و همه ابعاد گوناگون زندگی می باشد علی علیه السلام بچه داری (2) می کرد، فاطمه علیها السلام نان می پخت و یا گندم آسیاب می کرد، علی علیه السلام به جهاد می رفت و زخم برمی داشت. فاطمه علیها السلام زخمهای او را درمان می کرد و شمشیر او را می شست، علی علیه السلام از مکه به سوی مدینه هجرت می کرد و فاطمه علیها السلام هم به همراه او هجرت را انتخاب می نمود.

 


(2) نهج الحیاة، ص 166.

طبق اسناد تاریخی یکی از اصول حاکم بر زندگی فاطمه زهرا علیها السلام اصل سادگی و رعایت قناعت و زهد و بیرغبتی به دنیاست. برای روشن شدن این مطلب به چند نکته توجه می دهیم:

خانه اجاره ای حضرت زهرا علیها السلام در آغاز زندگی.

جهیزیه حضرت زهرا علیها السلام.

مهریه مختصر حضرت زهرا علیها السلام.

سادهپوشی حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه علیها السلام (1)

 


(1) نهج الحیاة، ص 161-163.

یکی از سؤالات مهم و اساسی در زندگی حضرت صدیقه زهرا علیها السلام که باید به شکلی تفصیلی و مستند به نسل امروزی پاسخ داده شود، روشن شدن زوایای زندگی و اصول حاکم بر زندگی حضرت زهرا علیها السلام در حد یک الگو و زندگی ایده آل است. چرا که بعضی از کج اندیشان از طرفی و بعضی از دوستان مشتاق پیروی از آیین زندگی حضرت زهرا علیها السلام سئوال می کنند که زندگی فاطمه علیها السلام چگونه می تواند برای ما الگو باشد و حتی بعضی از تاریک دلان، عایشه را به عنوان الگوی برتر از فاطمه زهرا علیها السلام مطرح می کنند. در اینجا ما با استعانت از روح مقدس حضرت صدیقه زهرا علیها السلام به اصول حاکم بر زندگی خانواد گی ایشان به اختصار و گذرا اشاراتی داریم و به این مطلب دقت می دهیم که فاطمه زهرا علیها السلام نه تنها الگوی ما بلکه الگو برای امام زمان علیه السلام و بزرگترین اولیاء خداست و الگوپذیری از او چه بسیار شایستگی، تدبر، مطالعه و تهذیب نفس می طلبد و درک او و فضیلتهای او همچون درک فضیلتهای شب قدر آمادگیهای بسیار می طلبد «و ما اَدْریکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ».

روزی علی علیه السلام وارد خانه شد، دید حسن و حسین علیهما السلام نزد فاطمه علیها السلام گریه می کنند. فاطمه زهرا علیها السلام گفت: اینها گرسنه اند و یک روز است که چیزی نخورده اند!

علی علیه السلام پرسید: پس این دیگ بر سر آتش چیست؟

گفت: در دیگ، تنها آب است که برای دل خوشی فرزندانم بر سر آتش نهاده ام!

علی علیه السلام از این ماجرا دلتنگ شد. عبایش را به بازار برد و به مبلغ شش درهم فروخت و با آن غذایی تهیه کرد. وقتی که به خانه باز می گشت فقیری به حضرت گفت : آیا کسی در راه خدا وام می دهد تا چند برابر گردد؟ علی علیه السلام همه آن خوراکی را به او داد، چون به خانه رسید، فاطمه علیها السلام پرسید: یا علی! چیزی برای رفع گرسنگی بچه ها بدست آوردی؟

گفت: آری، ولی همه آنها را به بینوایی دادم.

فاطمه علیهاالسلام گفت: چه خوب کردی، تو همیشه توفیق کار خیر می یابی!

علی علیه السلام برای اقامه نماز از منزل خارج شد. در راه شخصی را دید که می خواست شترش را بفروشد و آن را به علی علیه السلام پیشنهاد کرد.

حضرت فرمود: پولی ندارم. گفت: به تو فروختم تا هر وقت پولی یافتی به من باز دهی.

علی علیه السلام آن شتر را به 60 درهم خرید و حرکت کرد. ناگهان شخصی رسید و عرض کرد: یا علی! این شتر را به من بفروش.

علی علیه السلام فرمود: به چه قیمتی می خری؟

گفت: 120 درهم.

حضرت شتر را داد و پول را گرفت، نیمی از آن پولها را به صاحب شتر داد و نیمی دیگر را برای خود برداشت.

در این وقت رسول خدا صلی الله علیه وآله رسید و ماجرا را از علی علیه السلام شنید.

حضرت فرمود: یا علی! فروشنده جبرئیل و خریدار میکائیل بود. این در عوض آن وامی بود که به فقیر داده بودی. (1)

 


(1) کشف الاسرار، ج 1.

«قالت فاطمة: روحی لروحک الفداء و نفسی لنفسک الوقاء یا أبا الحسن ان کنت فی خیر کنت معک و ان کنت فی شر کنت معک». (2) ؛

جانم فدای جان تو باد و هستیم سپر هستی تو باد. ای اباالحسن، در خوبیها همراه با توام و در سختیها نیز در کنار تو.

 


(2) نهج الحیاة، ص 147، ح 75؛ الکوکب الدری، ج 1، ص 196.

در زندگی ریحانه پیامبر اصل وفا و وفاداری از موقعیت والایی بهره ور بود و آن حضرت هماره در زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی و سیاسی، همگان را به این اصل انسان ساز و حیاتی دعوت می کرد و خود به راستی سمبل وفای به عهد خویش با خدا، با خویشتن و با بندگان خدا بود و آن را مایه جلب عنایت و مهر و آمرزش خدا می نگریست. «و الوفاء بالنذر تعریضا للمغفرة...»

او با الهام از قرآن و پیامبر، وفا و وفاداری به عهدها و پیمان ها را در کران تا کران زندگی، حیاتی می شناخت و بر این باور بود که از همه آن ها پرسش خواهد شد.

«و اوفوا بالعهد ان العهد کان مسؤولا» (1) و آن را از نشانه های توحیدگرایی و یکتاپرستی می دانست.

«و الذین هم لاماناتهم و عهدهم راعون» (2) و بر این باور بود که انسان بی وفا و عهدشکن و فاقد وفا و وفاداری، دین و ایمان درستی نیز نخواهد داشت. «لا دین لمن لا عهد له» (3)

و بر این اندیشه بود که هر کس به خدا و روز پاداش و کیفر ایمان داشته باشد، باید در زندگی وفادار باشد.

«من کان یؤمن بالله و الیوم الاخر فلیَفِ اذا وعد» (4)

و نزدیک ترین ها را به پیامبر در خلق و خو و در روز رستاخیز، وفادارترین ها، راستگوترین ها و امانت پیشه ترین ها می دانست.

«اقربکم منی غدا فی الموقف... و اوفاکم بالعهد» (5)

به همین جهت آن بانوی سرفراز در همه ابعاد زندگی الهام بخش خویش به ویژه در زندگی مشترک و در رابطه با حقوق دیگران سبک و سیره اش وفا و وفاداری و صفا بود؛ چرا که آن آموزگار شایسته کردار، رهروان راه خویش را بر این اندیشه رهنمون بود که وقتی میان دو جوان پیمان زندگی مشترک بسته می شود، زندگی انفرادی آنان به یک زندگی اجتماعی تبدیل می گردد و امضای این پیمان مقدس و انسانی بدان مفهوم است که آن دو انسان، با هم پیمان می بندند که تا پایان زندگی یار و یاور وفادار و فداکار یکدیگر و رفیق راه هم باشند.

پیمان می بندند که در اداره زندگی هماهنگ و همدل و همراه و همداستان باشند.

پیمان می بندند که در راه رفاه و آسایش و آرامش خاطر یکدیگر بکوشند.

پیمان می بندند که یار و غمخوار راستین و آگاه و دلسوز هم باشند.

پیمان می بندند که حقوق و امنیت و آزادی و حرمت و شکوه و عظمت یکدیگر را پاس دارند.

پیمان می بندند که در گرامیداشت معنوی و اخلاقی و انسانی و اجتماعی هم از هیچ فداکاری کوتاهی نکنند.

پیمان می بندند تا در جوانی و پیری، سلامت و بیماری، غم و شادی، توانمندی و ناتوانی، خوشی و ناخوشی، بی نیازی و نیاز، آسایش و آرامش، شادکامی و ناکامی، راحتی و گرفتاری، برخورداری و محرومیت و دیگر فراز و نشیب های زندگی، با هم و به راستی یار وفادار هم باشند.

پیمان می بندند که حدود و مرزهای خدا را در مورد یکدیگر رعایت کنند.

پیمان می بندند که قانون شناس، قانون گرا و حق طلب باشند.

پیمان می بندند که در قلمرو مقررات و اخلاق و ارزش های انسانی زندگی کنند.آیینه یکدیگر باشند، مایه پوشش و آبروی هم باشند، آنچه را برای خود می خواهند و می پسندند و می جویند، برای شریک و همتای زندگی خویش نیز بجویند و بخواهند.

پیمان می بندند که این راه دشوار زندگی را براساس مهر و عشق، راستی و درستی، امانت و امانتداری، صداقت و صراحت، هماهنگی و همدلی، نیکوکاری و شایسته کرداری، آگاهی و هوشیاری، نظم و انضباط، تلاش و سختکوشی، دقت و ظرافت، خردمندی و خردورزی، هوشمندی و درایت ژرف اندیشی و آینده نگری، اخلاص و یکدلی، صفا و دگردوستی، ایمان و عمل شایسته، حق جویی و قانونگرایی، ایثار و فداکاری، زهد و پارسایی، گذشت و بخشایندگی، حلم و بردباری، شکیبایی و پایداری، پاکی و عفاف، وقار و متانت، ساده زیستی و قناعت، ادب و انسانیت، شهامت و کرامت، سازش با کمبودها و رعایت حال یکدیگر بپیمایند.

و راستی که ریحانه پیامبر در زندگی مشترک خویش، سبک و سیره اش این گونه بود. این پرتوی از وفای اوست که در بحرانی ترین شرایط زندگی خویش با امیر والایی ها، ضمن دفاع شهامتمندانه و قهرمانانه از حق و عدالت و فداکاری تا مرز شهادت، برای رفع خطر دژخیمان استبداد از جان گرامی و نفس نفیس امیرمؤمنان فرمود: «روحی لروحک الفداء و نفسی لنفسک الوقا یا اباالحسن...»

 


(1) اسرا، آیه34.

(2) مؤمنون،آیه8.

(3) بحارالانوار، ج16، ص144.

(4) کافی، ج 2، ص363.

(5) تاریخ یعقوبی، ج2، ص60.

او آموزگار امانت و امانتداری بود و در سبک و سیره اش این اصل حیاتی جایگاه ویژه ای داشت؛ چرا که آن را از نشانه های اصیل ایمان به خدا می نگریست و دین باوری و دینداری بدون امانت و رعایت امانت ها را دینداری درست نمی دانست.

آن حضرت در تأکید بر این ویژگی والای انسانی در سبک و سیره اش می فرماید:

«یابن عم، ما عهدتنی کاذبة و لا خائنة ....»؛

علی جان! بی گمان در زندگی و سبک و سیره ام مرا با دروغ و پندار خیانت، سخت بیگانه و هماره راستگو و درست کردار و امانتدار و امانت پیشه یافته ای؛ آیاچنین بوده است؟

و امیر والایی ها در پاسخ او، راستی و امانتداری او را ستود و او را تجسم پرواپیشگی و ارزش های والای انسانی و توحیدگرایی و تقواپیشگی وصف فرمود.

این حجره ها که خود بیانگر سنت و روش پیامبر صلی اللَّه علیه و آله ، علی علیه السلام و فاطمه علیها السلام در زندگی شخصی بود تا زمان ولید بن عبدالملک یعنی سال 88 هجری همچنان پا برجا بود تا این که به دستور وی ویران گردید. بدون تردید انگیزه اصلی این ویرانگری خشونت آمیز محو آثار سنت نبوی صلی اللَّه علیه و آله و فراهم ساختن زمینه برای توجیه کاخ نشینی پر از تجمل و اسراف امویان بود.

واقدی از معاذ بن محمد انصاری و او از عطاء خراسانی نقل می کند که در میان قبر و منبر پیامبر صلی اللَّه علیه و آله گفت: من حجره های همسران رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله را دیدم که از شاخه های درخت خرما درست شده بود و بر درهای آن پرده مویین سیاه بود، هنگامی که نامه ولید بن عبدالملک رسید و بر مردم خوانده شد که طی آن دستور داده بود، حجره های همسران رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله ضمیمه مسجد شود، مردم گریستند و من هیچ روزی به اندازه آن روز گریه کننده ندیدم.

سعید بن مسیب گوید: دوست داشتم حجره ها را به همان حال باقی نگه دارند تا آن که مردم مدینه و هر کس به آن شهر می آید ببیند که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله در زندگی خود به چه مقدار کفایت نمود تا مردم از مال اندوزی و فخر فروشی دست بردارند و به زهد گرایند. (8)

ولید ضمن نامه خود به عمر بن عبدالعزیز والی وقت مدینه فرمان خریداری خانه فاطمه علیها السلام را صادر کرد. ولی اهل خانه که از زمره اهل بیت محمد رسول الله صلی اللَّه علیه و آله بودند، از فروش خانه خودداری کردند. و حسن بن حسن بن علی علیه السلام گفت سوگند به خداوند حاضر به گرفتن بهای خانه رسول الله صلی اللَّه علیه و آله نیستم.

عمر بن عبدالعزیز هفت الی هشت هزار دینار در قبال فروش خانه پیشنهاد کرد ولی آنان نپذیرفتند.

عمر بن عبدالعزیز ماجرا را برای ولید نوشت و او پاسخ داد: خانه را ویران کنند و آن را به مسجد ضمیمه نمایند. پول پیشنهادی را نیز به بیت المال بسپارد. (9)

 


(8) طبقات، ج 1، ص 499.

(9) الاعلاق النفیسه، ص 68؛ مدینه شناسی، ص 46.

روزی پیامبر به خانه دخت ارجمندش آمد و او را نگریست که بر زمین نشسته و با دستی فرزندش را در آغوش فشرده و به او شیر شرافت و پارسایی و معنویت می دهد و با دست دیگر با آسیای دستی، دانه ها را آرد و خانه و امور آن را تدبیر می کند.

برترین پدر دنیا بر این ساده زیستی و احساس مسئولیت والا ترین دختر گیتی در برابر خانه و خانواده، آفرین گفت و اشک شوق از جام دیدگان باراند و فرمود: دخت ارجمندم! به یاد بهشت پرطراوت و زیبا و نعمت های وصف ناپذیر آن، اینک تلخی ها و سختی های زندگی زودگذر را بچش!

«تعجلی مرارة الدنیا بحلاوة الاخرة.» (10)

آن بانوی فرزانه در پاسخ گفت: پدر جان! خدای را در برابر نعمت های بی کرانش ستایش می کنم و در هر حال سپاس او را می گزارم.

 


(10) بحارالانوار، ج 43، ص 86.

خانه ای که به فاصله چندی از ازدواج توسط پیامبر صلی اللَّه علیه و آله در اختیار علی و فاطمه علیهما السلام قرار گرفت خانه مسکونی مجللی نبود، بلکه اتاقی گلین بود که سقف آن را با چوب خرما و حصیر پوشانده و آن را گل اندود کرده بودند فاصله سقف آنها از کف به اندازه ای بود که دست به راحتی به سقف می رسید. بسان دیگر حجره های پیامبر صلی اللَّه علیه و آله که هر یک از زنانش در آن سکونت داشتند. (5) آری این بود کلبه فاطمه علیها السلام که از صفایش نور خدا جلوه گر بود. و خداوند در قرآن پیرامون معنویت و فضیلتش فرمود:

«فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه یسبح له فیها بالغدو و الاصال» (6) ؛

در خانه هایی (چون خانه انبیاء) خدا رخصت داده که آنجا رفعت یابد و در آن ذکر نام خدا شود و صبح و شام تسبیح و تقدیس ذات پاک او کنند.

وقتی این آیه نازل شد ابوبکر از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله پرسید: آیا خانه فاطمه و علی علیهما السلام از این خانه هاست؟

پیامبر صلی اللَّه علیه و آله فرمودند: بله خانه آنان از با فضیلت ترین این خانه هاست. (7)

 


(5) طبقات، ج 1، ص 499-501.

(6) نور، 36.

(7) تفسیر در المنثور.




خـــانه | درباره مــــا | سرآغاز | لـــوگوهای ما | تمـــاس با من

خواهشمندیم در صورت داشتن وب سایت یا وبلاگ به وب سایت "بهشت ارغوان" قربة الی الله لینک دهید.

کپی کردن از مطالب بهشت ارغوان آزاد است. ان شاء الله لبخند حضرت زهرا نصیب همگیمون

مـــــــــــادر خیلی دوستت دارم