بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

ختم صلوات

ختم صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)

طبقه بندی موضوعی

۵۸ مطلب با موضوع «بهشت ارغوان :: پرسش و پاسخ» ثبت شده است

چطور میتوان پذیرفت در لحظهای که حضرت زهرا سلام الله علیها سیلی خورده و مورد تهاجم قوم واقع شده، حضرت علی علیه السلام ساکت مانده اند. اصلاً چرا حضرت زهرا علیه السلام رفتند تا در را برای نامحرم باز کنند؟

درباره رفتار و سیره معصومان علیهم السلام از دو زاویه «پیش نگاه» و «پس نگاه» مىتوان به قضاوت نشست.

با نگرش «پیش نگاه» امامان علیهمالسلام معصوم هستند و «قول، فعل و تقریر» آنان از هرگونه خطا و اشتباه مصون مىباشد به ویژه در مواردى که به امامت و هدایت جامعه مربوط مىباشد. در این گونه موارد تمامى علما نسبت به عصمت امامان علیهم السلام اتفاق نظر دارند. با پایبندى به این اصل اساسى باید به صحت رفتار و سیره امامان علیهم السلام اعتقاد داشت و به مقدار توانایى به دنبال کشف اسرار و دلایل آن باشیم. تا به عنوان الگو در زندگى خود به کار بندیم.

با نگرش «پس نگاه» نیز مىتوان، به خردمندى و دوراندیشى امامان علیهم السلام در موضعگیریهاى آنان پى برد. زیرا رفتار و موضعگیرى امامان، با ملاحظه تأثیرگذارى در طول تاریخ و پیروزى نهایى حق بر باطل مىباشد. اگر چه در زمان خودشان این پیروزى اتفاق نیفتد و رنج و سختى فراوانى را در زندگى خود تحمل کنند. با این نگاه صبر و سکوت امام على علیه السلام، فریادى رسا بر مظلومیت آن حضرت در طول تاریخ مىباشد. سکوت حضرت، زمینه سوء استفاده دشمنان را خشکاند. چنان که ابوسفیان حاضر شده بود با امام على علیه السلام بیعت کند و بر علیه خلفا اقدام کند! امّا امام على علیه السلام با آگاهى و دوراندیشى دست رد بر سینه آن بدخواه مسلمانان زد.

در روزى دیگر امام على علیه السلام در پاسخ به حضرت فاطمه سلام الله علیها فرمودند: اگر مىخواهى نام پدرت رسول الله (ص) همچنان باقى بماند باید صبر کنیم.

در روایت دیگر امام على علیه السلام فرمودند: به خدا قسم اگر خطر نابودى دین، بازگشت کفر و پراکندگى مسلمانان در میان نبود، اینگونه صبر نمىکردم. (1)

این دو نمونه تاریخى و نمونههاى فراوان دیگر حکایت از آن دارد. که حساسیت زمانه اقتضا مىکرد حتى براى حفظ ظاهر اسلام، اهل بیت علیهم السلام آن چنان صبر کنند و «خار در چشم و استخوان در گلو» روزگار را بگذرانند.

اما نکته مهم آن است که در کنار این صبر، باید حق و حقیقت در طول تاریخ آشکار بماند و سیاهى ظلم و خیانت براى همگان در طول تاریخ معلوم شود. هنر امام على علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها آن بود که به گونهاى رنج و زجر را تحمل کردند که روسیاهى آن براى ظالمان در طول تاریخ قابل پاک شدن نباشد و وجدان هر انسان منصفى در طول تاریخ به حقانیت اهلبیت گواهى دهد.

به عنوان یک اصل کلى مىتوان گفت؛ «هرگاه اظهار حق با مظلومیت همراه باشد ماندگارى آن بیشتر خواهد بود و هر چه مظلومیت بیشتر باشد تأثیر آن حق در طول تاریخ پر رنگتر خواهد بود.» نقطه اوج تقارن «حقانیت و مظلومیت» را در زندگانى اهلبیت به ویژه حضرت على علیه السلام، حضرت فاطمه سلام الله علیها و امام حسین علیه السلام مىتوان مشاهده کرد. از این رو اگر چه کشاندن امام على علیه السلام براى بیعت و محنتهاى حضرت فاطمه سلام الله علیها در این زمینه از جهت تاریخى و روابط زمینه اى یک «تحمیل» و ظلم آشکار بود اما از جهت ملکوتى و آسمانى، یک «انتخاب» بود. به همین جهت برخى اهل معرفت گفتهاند؛ على علیه السلام را نبردند بلکه خودش رفت اما به گونهاى که در طول تاریخ ظلم غاصبان قابل انکار نباشد.»

درباره مظلومیت حضرت زهرا سلام الله علیها و واقعه «پشت در» باید دانست؛ مردم صدر اسلام، احترام ویژه پیامبر (ص) به دختر خود حضرت زهرا سلام الله علیها را به طور آشکار دیده و شنیده بودند. هنوز احادیثى مانند

«فاطمة بعضة منى، من اذاها فقد اذانى؛

فاطمه پاره تن من است هر کس او را آزار رساند مرا آزار رسانده است».

را به خاطر داشتند، از این رو هنگامى که مىخواستند امام على علیه السلام را با اجبار براى بیعت به مسجد ببرند، حضرت فاطمه سلام الله علیها پشت درآمد تا آنان به احترام حضرت فاطمه سلام الله علیها شرم کنند و برگردند.

اتفاقاً کسانى که در جلو جمعیت بودند وقتى فهمیدند حضرت فاطمه سلام الله علیها پشت در است دست نگه داشتند و با صداى بلند گفتند فاطمه پشت در است. اما دستور داده شد

«و ان کانت؛ اگر چه او (فاطمه در خانه) باشد.»

آن جا بود که آن واقعه جانسوز اتفاق افتاد و دشمنان غاصب انتقام خود را از فدایى ولایت گرفتند. (2)

ناگفته نماند اگر چه در ظاهر دشمنان، انتقام گرفتند. اما «کبودى بدن» و «سرخى خون» مظلومانه حضرت براى همیشه در حافظه تاریخ باقى ماند و براى همه حقیقت جویان حجت بالغه و آشکار شد و با نگاه ملکوتى، این یک «انتخاب» از سوى حضرت زهرا سلام الله علیها بود. تا حقانیت علوى و مظلومیت فاطمى آمیخته گردد و آن مشعل نورانى در طول تاریخ افروخته ماند.

 


 

(1) بحار الانوار، ج 32، ص 61.

(2) الامامة و السیاسة، ج 1، ص 30؛ العقد الفرید، ج 5، ص 12.

چه مدارکی از شیعه و اهل سنت وجود دارد که عمر باعث شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها شده است؟

در این باره در کتاب هاى حدیثى و تاریخى شیعه و اهل سنت، موارد فراوانى یافت مى شود. از آن جمله «الذهبى» روایت مى کند:

ان عمر رفس فاطمة حتى اسقطت بمحسن

همانا عمر به فاطمه سلام الله علیها لگد زد تا اینکه محسن را سقط کرد. (1)

آتش زدن درِ خانه حضرت فاطمه و سیلى زدن به آن حضرت در منابع تاریخى و روایى شیعه آمده است و براى آن کس که شیعه است، همین مآخذ کافى است. در منابع و ماخذ اهل سنّت نیز آمده است و برادران سنّى مى توانند به آن معتقد باشند. براى نمونه به چند روایت از منابع شیعه و اهل سنت اشاره مى کنیم:

. پس از آن که کار بیعت گرفتن از مردم تمام شد و على علیه السلام و عده اى بیعت نکردند، به خانه آن حضرت حمله کردند. در را سوزاندند، على را به زور بیرون آورند، حضرت فاطمه را تحت فشار در قرار دادند و کار به جایى رسید که محسن او سقط شد. على را به مسجد بردند ولى بیعت نکرد و آنان گفتند: اگر بیعت نکنى تو را به قتل مى رسانیم. روزها و ماهها گذشت. آنان تصمیم به قتل على علیه السلام گرفتند و قرار گذاشتند که خالد قتل آن حضرت را به عهده بگیرد. اسماء بنت عمیس از این توطئه آگاه شد و کنیز خود را فرستاد تا آن حضرت را از توطئه آگاه سازد. اصل توطئه چنین بود که وقتى ابوبکر نماز را تمام کرد و سلام گفت، خالد با شمشیر على علیه السلام را بکشد، ولى وقتى نماز ابوبکر تمام شد گفت: اى خالد آنچه را دستور دادم نکن، (2)

اهل سنت نیز در کتابهاى کلامى، تاریخى و حدیثى مسأله آتش زدن به در خانه را آورده اند. براى نمونه، به چند روایت اشاره مى کنیم:

- بلاذرى مى گوید: ابوبکر کسى را دنبال على فرستاد تا بیاید و بیعت کند ولى حضرت على نیامد. پس از آن عمر بن خطاب در حالى که آتش به همراه داشت، به سوى خانه على رفت. فاطمه عمر را جلو در خانه ملاقات کرد و گفت: اى پسر خطاب آیا مى خواهى خانه ما را آتش بزنى؟ عمر بن خطاب گفت: بله! (3)

. ابن عبد ربّه مى گوید: آنان که از بیعت سرباز زدند عبارتند از: على، عباس، زبیر و سعد بن عباده. على، عباس و زبیر در خانه فاطمه نشستند. ابوبکر عمر را فرستاد تا آنها از خانه فاطمه بیرون بیایند. ابوبکر به عمر گفت: اگر سرباز زدند با آنان بجنگ. عمر به همراه آتش به خانه فاطمه آمد تا خانه را بر سر آنان آتش بزند. فاطمه او را دید و گفت: اى پسر خطاب آیا آمده اى خانه ما را آتش بزنى؟ عمر گفت: بله، مگر این که بیعت کنید. (4)

. ابن قتیبه دینورى آورده است: ابوبکر عمر را به سوى کسانى که بیعت نکردند و در خانه على تحصّن کردند، فرستاد. عمر به خانه على آمد و صدا زد ولى کسى بیرون نیامد. عمر هیزم خواست و گفت: قسم به آنکه جان عمر در دست اوست، یا باید بیرون بیایید و بیعت کنید و یا خانه را بر سر آنانکه در آن هستند آتش مى زنم. به او گفتند: فاطمه در آن است. عمر گفت: و لو فاطمه در آن باشد. همه بیرون آمدند ولى على بیرون نیامد. عمر نزد ابوبکر رفت و گفت: آیا نمى خواهى از على که از بیعت سرباز زده بیعت بگیرى؟ ابوبکر به قنفذ گفت: برو على را بیاور. قنفذ آمد و على به او گفت: چه کار دارى؟ قنفذ گفت: خلیفه رسول خدا تو را مى خواهد. على به او گفت: زود بر پیامبر دروغ بستید. قنفذ پیام على را به ابوبکر رساند. ابوبکر گریه طولانى کرد. عمر گفت: على را رها نکن. ابوبکر به قنفذ گفت: دوباره نزد على برو و بگو: با خلیفه رسول خدا بیعت کن. على گفت: سبحان الله، آنچه را که از آن او نیست براى خودش ادعا کرده است. قنفذ پیام على را به ابوبکر رساند. ابوبکر بازهم بسیار گریه کرد. پس از آن عمر برخاست و گروهى با او همراه شدند و به در خانه فاطمه آمدند. در زدند. وقتى فاطمه صداى آنها را شنید، با صداى بلند فریاد کرد: «یا ابتاه! یا رسول الله! پس از تو از پسر خطاب و پسر ابى قحافه چه ها که نکشیدیم. وقتى که گروه مهاجم گریه فاطمه را شنیدند. در حالى که گریه مى کردند برگشتند و دلشان به حضرت فاطمه سوخت ولى عمر و عده اى ماندند. على را بیرون آوردند و گفتند بیعت کن. على گفت: اگر بیعت نکنم چه مى کنید؟ گفتند: به خدا سوگند گردنت را مى زنیم. (5)

همانطور که ملاحظه مى کنید در منابع شیعه، این حادثه به طور کامل ذکر شده است و منابع اهل سنّت تنها به آتش آوردن اشاره کرده اند و آنان تلاش مى کنند این حادثه ذکر نشود.(6)

 


(1) میزان الاعمال، ج 1، ص 139.

(2) بحارالانوار، ج 28، ص 308.

(3) انساب الاشراف، ج 2، ص 12، تحقیق محمود الفردوس العظم، دار الیقظة العربیة.

(4) العقد الفرید، ج 5، ص 12، چاپ مصر، چاپ دوّم، تحقیق محمد سعید العربان، 1953 و 1372.

(5) الامامة و السیاسة، ج 1، ص 30، تحقیق استاد على شیرى، منشورات رضى.

(6) برای آگاهی بیشتر در مورد مآخذ و منابع شیعه و سنى به کتاب «مأساة الزّهراء» نوشته جناب سید جعفر مرتضى عاملى، جلد دوم مراجعه کنید. این کتاب به موضوع مورد بحث، بسیار مفصّل پرداخته است.

مکان مصحف فاطمه سلام الله علیها

روایات شیعه نشان مى دهد این مصحف در زمان هاى مختلف نزد امامان معصوم علیهم السلام بوده، از امامى به امام دیگر رسیده و جز آن بزرگان کسى بدان دسترسى نداشته است. بر اساس این روایات، امامان با استفاده از آن حوادثى را پیشگویى و احکامى را بیان کرده اند. (1)

 


(1) دلائل الامامة، ص 27- 28.

بر اساس روایات، ما شیعیان معتقدیم که حضرت فاطمه سلام الله علیها برترین زنان جهان است. این عقیده چگونه با آیه 42 سوره آل عمران که حضرت مریم سلام الله علیهارا برترین زنان عالم معرفى می کند، سازگار است؟

مفسران دو پاسخ به این سؤال داده اند:

. مراد از آیه شریفه، برترى حضرت مریم بر همه زنان جهان در عصر خودش است. این پاسخ هم مشابه قرآنى دارد و هم دلیل روایى:

-1- در قرآن مجید آمده است که خداوند درباره بنى اسرائیل فرمود:

«و انى فضّلتکم على العالمین» (1)

در تفسیر نمونه آمده است:

«بدیهى است منظور، برترى مؤمنان بنى اسرائیل بر مردم عصر خود بوده است».

-2- در تفسیر برهان روایتى از مفضل بن عمر نقل شده است که مى گوید:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مرا خبر ده از قول پیامبر خدا (ص) درباره فاطمه که فرمودند:

«او سرور زنان جهانیان است». آیا او سرور زنان عصر خویش است؟ امام علیه السلام فرمودند:

«مریم سرور زنان جهان در عصر خود بود، اما فاطمه سلام الله علیها سرور همه زنان از آغاز تا پایان است».

. در قرآن مجید، یک سرى از ویژگى ها و امتیازات براى حضرت مریم بیان شده است. این ویژگى ها از اختصاصات حضرت مریم نیست و افراد دیگرى نیز در رتبه او و چه بسا بالاتر از او به چنین مقاماتى رسیده اند؛ اما آنچه از اختصاصات حضرت مریم سلام الله علیها است و بدان وصف، بر همه زنان عالم امتیاز یافته است، چگونگى ولادت فرزند وى مى باشد.

علامه طباطبایى (ره) در تفسیر المیزان مى فرماید:

«[این کلمه] از خصایص وجودى حضرت مریم علیها السلام انگشت روى هیچ خصیصه اى به جز ولادت عجیب فرزندش نمى گذارد. این است که «اصطفاء» از هر جهت نیست؛ بلکه آن گونه فرزند آوردن مراد است».

اما غیر از کلمه «اصطفاء» کلمات دیگرى که در آیات مربوط به آن حضرت آمده، از قبیل: «تطهیر»، «تصدیق به کلمات خدا و کتب او»، «قنوت» و «محدثه بودن» همه از امورى است که اختصاص به آن حضرت ندارد.

در تفسیر «اطیب البیان» نیز امتیاز خصوصى حضرت مریم سلام الله علیها بر دیگر زنان، چگونگى زاییدن حضرت عیسى علیه السلام بیان شده و در سّر بیان «واصطفیک على نساء العالمین» آمده است:

«بیان این جمله براى این است که دیگر زنى نتواند چنین دعوایى بکند و بهانه به دست بیاورد» بنابراین اگر آیه داراى قید زمانى نباشد، حضرت مریم سلام الله علیهارا فقط در چگونگى فرزند آوردن از همه زنان جهان ممتاز دانسته است و این با برترى حضرت زهرا سلام الله علیها در کمالات عالیه انسانى منافات ندارد.

 


(1) بقره، آیه 47.

گفته شده که خوب است والدین برای بچه ای که هنوز به دنیا نیامده است یک نام دختر و یک نام پسر انتخاب کنند و حضرت زهرا سلام الله علیها هم نام محسن را برای آخرین فرزند خود انتخاب کرده بودند. چرا آن حضرت نام دختر انتخاب نکردند؟

حضرت علی علیها السلام فرمود: پیش از این که فرزندانتان به دنیا بیایند برای آنان نام انتخاب کنید. اگر می دانید پسر است نام پسر و اگر می دانید دختر است نام دختر انتخاب کنید و اگر نمی دانید که پسر است یا دختر در این صورت نامی را انتخاب کنید که مشترک بین پسر و دختر است. روز قیامت، بچه هایی که در این جهان سقط شده اند و نامی برای آنها گذاشته نشده است به پدرشان می گویند: چرا برای ما نامی انتخاب نکردی؟!

پیامبر برای فرزند فاطمه قبل از این که به دنیا بیاید نام «محسن» را انتخاب کرده بود. (1)

این حدیث را شیخ صدوق در خصال و علل الشرایع آورده است.

اما درباره فرزند فاطمه زهرا سلام الله علیها باید گفت که اولاً، این نام را پیامبر انتخاب کرده و آن حضرت می دانسته که بچه پسر است. ثانیاً، اگر فاطمه زهرا هم انتخاب کرده باشد، آن حضرت هم از روی علم الهی می دانست که بچه اش پسر است نه دختر.

 


(1) وسائل الشیعه، ج 21، ص 387.

یکی از فضائل فاطمه علیها السلام مقام علمی ایشان است، اما نه از ایشان اشعاری چون اشعار خنسا (شاعره عرب) و نه دور اندیشی و مدیریتی همچون زبیده (همسر هارون) و نه حتی فرمول یا وسیله ای که توسط ایشان کشف یا اختراع شده باشد باقی مانده است!

1. احادیث این بانوی بزرگ اسلام نشان می دهد،که ایشان مورد خطاب جبرئیل واقع شده تا جایی که لقب محدثه گرفته اند.

خطبه های سراسر معرفت و معنویتی که از ایشان صادر شده است.

صحیفه فاطمیه ای که افتخار تمام معصومین است و ... خود دلیل بر عظمت علمی و جایگاه والای آن حضرت است.

. لازمه معصوم بودن، احاطه کامل بر علوم و یگانه روزگار بودن است و همین مقام و عظمت برای برتری ایشان بر تمام انسانها کفایت می کند و عظمت فکری و معنوی ایشان با هیچکس قابل سنجش نیست.

در بخش فضائل و مناقب حضرت، به صورت مفصل در مورد علم حضرت صحبت شده است.

در مورد محل دفن حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در کتابهای مختلف مطالب گوناگون نوشته اند؛ بعضی معتقدند که در جوار قبر پیامبر صلی اللَّه علیه و آله مدفون شده است و دلیلشان این حدیث شریف است که رسول خدا (ص) فرموده است:

«ان بین قبری، و منبری روضة من ریاض الجنة.»

همانا بین قبر و منبر من باغی از باغهای بهشت است.

این روایت گویا اشاره به محل دفن حضرت زهرا سلام اللَّه علیها است. مرحوم علامه مجلسی در بحار معتقد است که امیرالمؤمنین در نیمه شب جسد فاطمه را برداشت با دو فرزندش حسن و حسین و شش نفر از اصحاب به طرف قبر پیغمبر (ص) رفتند. بعضی هم معتقدند که در قبرستان بقیع به خاک سپرده شده است..

بعید نیست که آن امام مظلوم علیه السلام صورت چهل قبر را در بقیع ترتیب داده باشد تا کسی از قبر واقعی حضرت زهرا علیهاالسلام مطلع نشود و وصیت آن سیده مظلومه نیز عمل شود.

چگونه می توان بین حدیث معروف فاطمه زهرا سلام الله علیها که می فرمایند: «بهترین زن کسی است که مردی او را نبیند و او مردی را نبیند» و انجام وظایف اجتماعی جمع کرد؟

ممکن است در این حدیث اشاره به زنانی باشد که مسؤولیت خاصّی در جوامع نداشتند. لذا خود فاطمه زهرا سلام الله علیها، زمانی که احساس مسؤولیت فرمودند، هم به مسجد رفتند برای خطبه خواندن و هم برای کمک کردن به پدر بزرگوارشان هنگامی که پیشانیشان شکسته بود به میدان جنگ احد رفتند؛ و دختران حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم در مواقع مختلف اقدام به خواندن خطبه کردند، در کربلا، در کوفه، در شام و در مدینه.

مجموع این ها نشان می دهد، وقتی زنان مسؤولیتی بر عهده گرفتند، می توانند در صحنه اجتماع ظاهر شوند؛ منتها با رعایت تمام جهات شرعی در اجتماع.

اگر منظور از حدیث، ممنوعیت فعالیت های اجتماعی زنان باشد، چگونه با سایر آموزه های دینی سازگار خواهد بود که ناچار زنان باید خودکفا باشند و از مراجعه به مردان به جز موارد اضطرار منع شده اند؛ مثلاً اگر خواهر پزشک نداشته باشیم به ناچار باید نزد پزشک مرد رفت و آنگاه اگر نیاز به لمس کردن باشد، حرام است. پس اگر اسلام این کار را جز در موارد اضطرار حرام دانسته است، باید طبق قاعده بانوان، پزشک و متخصص داشته باشیم .

بنابراین مقصود از حدیث مذکور و نیز آنچه که از محتوای آن استفاده می شود، نکوهش از اختلاط زنان با مردان در روابط اجتماعی، غفلت زنان از وظایف مهم مادری و تربیتی و آنچه که باعث انسجام و حفظ روابط خانوادگی می شود، است. (1)

 


(1) بخشی از پاسخ از آیت الله مکارم شیرازی.

فدک فاطمه سلام الله علیها

فدک یکى از دهکده هاى آباد و حاصل خیز نزدیک خیبر است و تا مدینه 140 کیلومتر فاصله دارد. در سال هفتم هجرت، قلعه هاى خیبر یکى پس از دیگرى فتح شد و قدرت مرکزى یهود در هم شکست. ساکنان فدک تسلیم گردیدند و در برابر پیامبر (ص) متعهد شدند نیمى از زمین ها و باغ هاى خود را به آن حضرت واگذار کنند و نیمى دیگر را براى خود نگه دارند. افزون بر این، آنها کشاورزى سهم پیامبر (ص) را هم به عهده گرفتند تا در برابرش مزدى دریافت کنند.

طبق دستور خداوند سرزمین هایى که بدون هجوم نظامى به دست مسلمانان مى افتد، به شخص رسول خدا (ص) تعلق دارد و هر گونه بخواهد مى تواند عمل کند. وقتى آیه:

«و آتِ ذَالقربى حقّه و المسکین و ابن السبیل و لاتبذّر تبذیراً» (1)

نازل شد، پیامبر دخترش فاطمه سلام الله علیها را خواست و فدک را به او داد. (2)

 


(1) اسرا، آیه 26.

(2) مجمع البیان، طبرسی، ج 3، ص 411.

با توجه به این که فاطمه زهرا علیها السلام مصداق بارز کوثر است، مراد از این که حضرت علی علیه السلام ساقی کوثر است، چیست ؟

کوثر مصادیقى دارد که یکى از مصداق هاى بارز آن حضرت زهرا علیها السلام مى باشند. مصداق دیگر آن حوض پیامبر در قیامت است که حضرت على علیه السلام ساقى آن مى باشند. در این نگاه بین دو مصداق کوثر نوعى تفکیک شده است. از همین رو لازم نیست حتما رابطه اى بین سقایت حضرت على علیه السلام و کوثر بودن حضرت فاطمه علیها السلام باشد.

نگرش دیگر عدم تفکیک بین آن دو است، به این معنا که کوثر در قیامت وجه دیگرى از کوثر در دنیا است. بنابراین همانطور که ورود به بهشت بدون نوشیدن جام کوثر ممکن نیست، در این دنیا نیز بدون پیمودن راه آن حضرت و تحصیل رضایت ایشان راهى به سوى بهشت نمى گشاید، و سقایت؛ یعنى، نوشیدن آب گواراى هدایت کوثر فاطمى از طریق ولایت علوى؛

زیرا:

بهشت رفتن بدون رضاى خدا ممکن نیست.

بر حسب روایات رسیده از پیامبر اکرم (ص) خداوند به رضاى فاطمه خشنود و به غضب وى خشمگین مى گردد.

رضایت فاطمه به پذیرش ولایت على علیه السلام است و غضب او به پشت کردن از مسیر ولایت.

در نتیجه تبلور کوثر فاطمى همان ولایت علوى است و هر کس با پذیرش ولایت امیرالمؤمنین به دست ایشان از کوثر فاطمى (همان جهت مورد رضاى خداوند) سیراب شود، بهشتى خواهد بود.




خـــانه | درباره مــــا | سرآغاز | لـــوگوهای ما | تمـــاس با من

خواهشمندیم در صورت داشتن وب سایت یا وبلاگ به وب سایت "بهشت ارغوان" قربة الی الله لینک دهید.

کپی کردن از مطالب بهشت ارغوان آزاد است. ان شاء الله لبخند حضرت زهرا نصیب همگیمون

مـــــــــــادر خیلی دوستت دارم