بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

ختم صلوات

ختم صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)

طبقه بندی موضوعی

به گزارش بهشت ارغوان به نقل از وبلاگ من و چادرم، خاطره ها (اولین فراخوان وبلاگی من و چادرم : «چی شد چادری شدم؟»)

دیدیم شیطان صفتان، برای پاکی قلب معصوم خواهران و برادرانمان نقشه ها کشیده اند

دیدیم قبح گناه می ریزند و بی حیایی را ترویج میکنند

دیدیم به اسم آزادی جسم، انسانیت را به اسارت می کشند تا حیوان بسازند

دیدیم عمق نگاه ها را کوتاه می کنند تا بالا را از یاد همه ببرند

دیدیم عرفان کاذب را تبلیغ می کنند؛ دین بدون تکلیف را، تا به عکسی در آب از ماه محروم سازند

دیدیم چادر را نشانه گرفته اند

دریغمان آمد نگوییم از لذت بی نهایت این انتخاب خدایی

دریغمان آمد نگوییم از زیبایی بی نهایت وقار

دریغمان آمد نگوییم که یک بار امتحان کنید لذت باخدا بودن را، برای خدا انتخاب کردن را، تیر در چشم شیطان شدن را، مجاهد راه خدا بودن در جهاد اکبر را

ای کاش همه بگویند

همه ی آنها که حتی به خوب هم قناعت نکرده اند، به حداقل ها قانع نشدند،

برتر را برگزیدند

.....

 

با توجه به اینکه بسیاری از روایات، ما را از آرزوی مرگ نهی کرده اند پس چرا از حضرت زهرا عبارت

«اللهم عجل وفاتی سریعا» نقل شده است؟ و آیا آرزوی مرگ داشتن معصیت است؟ اگر معصیت است پس چرا حضرت زهرا مرگ خود را از خداوند طلب کردند؟

اولا طلب مرگ نمودن از خداوند می تواند دلایل گوناگون داشته باشد.

اگر به دلیل برخورد با مشکلات زندگی و ضعف نفس باشد کاری قبیح و ناپسند است. اما اگر منشأ آن، ایمان قوی باشد نه تنها قبیح نیست بلکه ممدوح نیز می باشد.

امیر المومنین علیه السلام می فرمایند:

«هرگز آرزوى مرگ مکن، مگر آنگاه که صد در صد به رضایت الهى مطمئن باشى.»(1)

پس اگر کسی بداند خدا از او راضی است، آرزوی مرگ، مورد نهی نیست. به عبارت دیگر حضرت علی علیه السلام از آرزوی مرگ نهی فرمودند، به این دلیل که مبادا کسی قبض روح شود، در حالی که خدای متعال از او ناراضی باشد پس اگر مرگ مسبب جلب رضایت الهی و یا حتی سبب افزوده نشدن خشم و غضب او شود، آرزوی آن نه تنها مانعی ندارد بلکه مطلوب نیز می باشد.

 

قالَتْ(علیها السلام): وَهُوَ الإمامُ الرَبّانى، وَالْهَیْکَلُ النُّورانى، قُطْبُ الأقْطابِ، وَسُلالَهُ الاْطْیابِ، النّاطِقُ بِالصَّوابِ، نُقْطَهُ دائِرَهِ الإمامَهِ.(3)
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در تعریف امام علىّ (علیه السلام) فرمود : او پیشوائى الهى و ربّانى است، تجسّم نور و روشنائى است، مرکز توجّه تمامى موجودات و عارفان است، فرزندى پاک از خانواده پاکان مى باشد، گوینده اى حقّ گو و هدایتگر است، او مرکز و محور امامت و رهبریّت است.

 


3) ریاحین الشّریعه: ج ۱، ص ۹۳٫

 

به گزارش بهشت ارغوان به نقل از «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ روزنامه ها و شخصیت های اصلاح طلب در دوره دوم خرداد هجمه های وسیعی به شیعه برده و یکی از نقاطی که به شدت به آن حمله می کردند؛ تحریف شهادت حضرت زهرا و گذاشتن «وفات» به جای آن بود؛ با وجود آنکه شهادت این حضرت به روایت تمام کتب شیعه و اهل سنت مورد تایید واقع شده و تنها محل اختلاف در منابع؛ تاریخ آن است.

بررسی عملکرد شیعیان در طول تاریخ تشیع، نشان می دهد که در بسیاری از دوره هایی که این مکتب تاکنون پشت سر نهاده است، نمایش جنبه های دردآلود و رنج آمیز زندگی رهبران و سلسله جنبانانش برجسته تر از نمایش جنبه هایی بوده که از حضور نشاط و سرور در زندگی ایشان خبر می داده است. البته می توان علت ها و دلیل های متناسبی را یافت که توجیه گر این رویکرد باشند، اما در هر حال همواره برای کسی که اهمیت یکپارچگی زندگی و چند وجهی بودن این منشور را دریافته است جای این سوال وجود دارد که آیا حضور کم رنگ تر نشاط، شادی و سرور در روایت ها و گزارش های مختلفی که راویان و مورخان از اولیای دین ذکر کرده اند نشانگر اهمیت نداشتن این موضوعات در رشد کیفی زندگی انسان هاست؟

شدت دردهایی که بزرگان دین ما با آن روبرو بوده اند و فراوانی رنج هایی که در زندگیشان با آن دست به گریبان شده اند به هیچ وجه قابل تردید هم نیست تا چه رسد به انکار. اما سخن بر سر این است که آیا وجود سختی و مرارت در زندگی و مصبوغ بودن حیات آدمیان به درد و رنج، امری ذاتی است؟ آیا وجود اینهمه مصیبت در زندگی معصومان علیهم السلام به معنای مخالفت آنان با سرور و شادی و نشاط و فرحمندی است؟ آیا نمی توان در زندگی این بزرگواران ردپایی از اهمیت دادنشان به این موضوعات را باز جست؟

 

نامه‏ای از حضرت امام به خانم فاطمه طباطبایی

بسم‏اللّه‏ الرحمن الرحیم
ربنا آتنا فی الدنیا حسنة و فی الاخرة حسنة و قنا عذاب النار

دختر عزیزم فاطی دیگر از ویژگی‏های تو آن است که یک مطلب را آنقدر تعقیب می‏کنی و اصرار در اجراء آن داری که هیچ عذری پذیرفته نیست و از یک پیر درمانده تهی‏دست از معارف و معالم الهی آنرا می‏خواهی که یک عارف بلند پایه و یک فیلسوف پرمایه از نزدیک شدن به آن عاجز است.

در باره شخصیتی که هزار بعد الهی دارد که معرفت به هر بعد آن از حیطه قلم و زبان خارج است چه می‏توان گفت و چه می‏توان فهمید. شخصیت زهرای مرضیه و صدیقه طاهره (ع) را کسی نشناسد جز آنانکه دارای ابعاد الهی تا آخرین نقطه آن باشند و آن نیست جز پیامبران اولی‏العزم و خُلّص اولیاء همچون معصومین علیهم صلوات‏اللّه‏. او از مرتبه غیب احدیت ظاهر و تا آخرین نقطه شهود جلوه‏گر و از ادنی مرتبه شهود تا مرتبه اعلاء غیب مُتیّم دائره است چون خُلّص اولیاء علیهم سلام‏اللّه‏ و هر عارف یا فیلسوف یا عالم که دعوی معرفت مقام مقدس او کند در خطا و اشتباه بسر می‏برد.

 

بررسى کامل سخنانى که رسول مکرم اسلام(ص) به مناسبتهاى مختلف در باره صدیقه کبرا علیها السلام فرموده است فرصتى ویژه میطلبد که این مقام را گنجایش آن نیست. ما در این مبحث‏ به منظور تبرک به کلام نورانى نبوى به چند مورد اشاره‏مى‏کنیم.

1- فاطمه پاره تن من است.
رسول خدا(ص) فرموده است: فاطمه پاره تن من است. هر کس او را خشمگین کند مرا خشمگین نموده است. (1)
و فرمود: هر آنچه او را اندوهگین کند، مرا هم اندوهگین مى‏کند. هر آن‏چه او را بیازارد ... و خسته کند، مرا نیز آزرده مى‏سازد. هر چه او را شادمان کند، مرا هم شادمان، و هر چه او را افسرده سازد مرا هم افسرده مى‏نماید. (2)
برخى از اهل تسنن به این حدیث استدلال کرده‏اند که هر کس به فاطمه زهرا بد بگوید کافر مى‏شود. (3)

2- غضب فاطمه غضب خداست.
فرمود: اى فاطمه، خداوند به خاطر غضب تو غضب مى‏کند و به خاطر رضاى تو خشنود مى‏شود. (4)

3- فاطمه سرور زنان جهان است.
و سرور زنان با ایمان است. (5)

 

من راجع به حضرت صدیقه علیها‏السلام خودم را قاصر می‏دانم ذکری بکنم فقط اکتفا می‏کنم به یک روایت که در کافی شریف است و با سند معتبر نقل شده است؛ و آن روایت این است که حضرت صادق علیه‏السلام می‏فرماید: "فاطمه علیها‏السلام بعد از پدرش هفتاد و پنج روز زنده بودند، در این دنیا بودند و حزن و شدّت بر ایشان غلبه داشت؛ و جبرئیل امین می‏آمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عرض می‏کرد و مسایلی از آینده نقل می‏کرد."

ظاهر روایت این است که در این هفتاد و پنج روز مراوده‏ای بوده است؛ یعنی رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است... البته آن وحی به معنای آوردن احکام، تمام شد به رفتن رسول اکرم....
در هر صورت، من این شرافت و فضیلت را از همه فضایلی که برای حضرت زهرا ذکر کرده‏اند: ـ با این که آنها هم فضایل بزرگی است ـ این فضیلت را من بالاتر از همه می‏دانم که برای غیر انبیا: آن هم نه همه انبیا، برای طبقه بالای انبیا و بعضی اولیایی که در رتبه آنهاست، برای کسی دیگر حاصل نشده.(امام خمینی، 11/12/64)(1)

امام خمینی قدس‏سره عاشق خدا بود و شیدای حقّ. دلداده رسالت بود و جرعه نوش کوثر ولایت. یاد و نام مادرش زهرای اطهر برایش دل انگیز بود و شورآفرین. تقدیر نیز این دوستداری و جذبه ولایی را زیبا و نیک به هم پیوند داد و میلاد فرزند را قرین تجلّی نور فاطمی در بیستم جمادی الثانی قرار داد. کتاب "مصباح الهدایة الی الخلافة والولایة"، پرتوی از شیدایی و مهر ولایی اوست و سخنان فوق جلوه شکوهمندی از مهر و معرفت مقام فاطمی. امام قدس‏سره با نقل روایتی معتبر از اصول کافی به عظمت معنوی فاطمه علیها‏السلام ـ که همان محدّثه بودن است ـ اشاره می‏کند و آن را مهمترین فضیلت بانوی نمونه اسلام می‏شمارد. فضیلتی که جز برای طبقه اول انبیاء برای دیگری حاصل نشده است. گفتگو با جبرئیل به مدّت هفتاد و پنج روز و سخن گفتن با فرشتگان که به خاطر مکرمت و عظمت فاطمی به حضورش می‏شتافتند. امام صادق علیه‏السلام در پاسخ فردی که می‏پرسد: محدّث چیست؟ می‏فرماید: "یأتیه ملک فینکت فی قلبه کیت و کیت".
محدّث کسی است که فرشته به سویش می‏آید و به قلب او لطایف و نکات آسمانی را یاد آور می‏شود.(2)

امام باقر علیه‏السلام می‏فرماید: محدّث کسی است که فرشته را نمی‏بیند؛ اما سخن او را در بیداری می‏شنود.(3)

 

واژه ارجدار تقوا در اصل از ریشه «وقایه» به مفهوم خویشتن داری، قرار دادن روح در پوشش حفاظتی در برابر آفت های گناه و بیدادگری، نیروی کنترل کننده درونی و در نقش ترمز نیرومندی است که ماشین پیچیده وجود انسان را در لغزشگاه ها و سر پیچ های خطرناک، حفظ و از تندروی های مرگبار و رسوایی برانگیز باز می دارد.

شاید از همین دیدگاه است که در نگرش اسلامی، از آن به عنوان یک دژ تسخیرناپذیر در برابر سپاه زشتی و گناه یاد می شود.

"ان التقوی دار حصن عزیز." (1) .

و یا به مرکب راهواری تشبیه می گردد که زمام آن بر دست سوار و صاحب آن است و او را تا بهشت پرطراوت خدا می رساند.

"الا و ان التقوی مطایا ذلل حمل علیها اهلها... فاوردتهم الجنة." (2)

و یا به کلید هر در بسته، توشه پرشکوه روز رستاخیز، سرمایه آزادی و آزادگی انسان از اسارت انواع بردگی ها، سبب نجات از هر هلاکت، پایه و اساس هر کار خیر و شایسته، سرچشمه برکات معنوی و مادی، روشن ترین اثر ایمان به مبدا و معاد، نخستین شرط رهروان راه حق، معیار شخصیت انسان، سبب پیدایش نور یقین در قلب، از وسایل فزونی دانش و بینش انسان، ثمره و میوه پرستش و عبادت خالصانه و عارفانه خدا، بزرگ ترین ارزش انسان، سرلوحه دعوت پیامبران، کلید بهشت پرطراوت و زیبا، و وسیله رسیدن امدادهای خدا عنوان می یابد.

"فان تقوی الله مفتاح سداد و ذخیرة معاد..." (3) .

و همه معارف و مفاهیم و برنامه های دینی، کلاس ها و وسایلی می گردند تا انسان بپرورند و تا ملکه احساس مسئولیت در برابر خدا، خویشتن، انسان ها و طبیعت و تاریخ را در او زنده و پویا و پایا و شکوفا سازند.

 

خود فاطمه (س) تصمیم گرفته بود که قبرش مخفی بماند و از همین رهگذر بود که علی بن ابی طالب علیه السلام فاطمه (س) را در تاریکی شب به خاک سپرد و قبرش را با زمین هموار ساخت و صورت چهل قبر تازه احداث کرد تا دشمنان کاملاً در اشتباه واقع شوند و موضع حقیقی قبر را تشخیص ندهند. گرچه خود علی بن ابی طالب و فرزندان زهرا علیهم السلام و خواص اصحاب و خویشان آن حضرت موضع دفن را می دانستند ولی سفارش های فاطمه (س) در مورد اختفاء قبر به طوری جدی و مؤکد بود که هیچ یک از آنان حاضر نشد آن را معرفی کند حتی کاری نکردند که از آثار و قرائن موضع قبر شناخته شود. ائمه اطهار هم یقیناً از موضع آن مطلع بودند ولی اجازه نداشتند که این سر الهی را آشکار سازند.

ولی در عین حال اهل تحقیق از آن صرف نظر نکرده اند و همواره مورد بحث و گفتگو بوده و بوسیله بعضی از امارات و قرائن، بعضی از نقاط را به عنوان محل دفن زهرا علیها السلام معرفی نموده اند.

بعضی گفته اند در روضه رسول خدا مدفون است. مجلسی از محمد بن همام نقل کرده که گفت: علی علیه السلام فاطمه (س) را در روضه پیغمبر مدفون ساخت ولی آثار قبر را به کلی از بین برد. باز مجلسی از فضه کنیز زهرا روایت کرده که در روضه رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله بر فاطمه (س) نماز خواندند و همانجا مدفون شد.

شیخ طوسی می فرماید: ظاهراً فاطمه علیها السلام را در روضه پیغمبر یا خانه خودش دفن کرده باشند. از جمله شواهدی که می توان برای این احتمال اقامه کرد حدیثی است که از رسول خدا نقل شده که فرمود: بین قبر من و منبرم روضه ای است از روضه های بهشت. (1)

شاهد دوم اینکه نوشته اند علی علیه السلام در روضه پیغمبر بر فاطمه (س) نماز خواند سپس پیغمبر را مخاطب ساخت و فرمود: سلام من و دخترت که در جوارت مدفون گشت بر تو باد یا رسولاللَّه!

«مجلسی» از «ابن بابویه» نقل کرده که فرمود: نزد من به صحت رسیده که فاطمه علیها السلام را در خانه اش مدفون نمودند. بعد از آن که بنی امیه مسجد را توسعه دادند قبر فاطمه (س) در مسجد واقع شد.

باز هم «مجلسی» از «محمد بن ابی نصر» نقل کرده که گفت: از حضرت ابوالحسن علیه السلام پرسیدم قبر فاطمه (س) کجاست؟ فرمود: در خانه خودش مدفون شد ولی بعداً که مسجد توسعه یافت جزء مسجد شد.

صاحب کشف الغمه می نویسد: مشهور آنست که فاطمه علیها السلام را در بقیع دفن کردند.

سید مرتضی نیز در عیون المعجزات همین مطلب را اختیار نموده است.

ابن جوزی می نویسد: گفته شده که فاطمه (س) در بقیع مدفون است.

بعید نیست این مطلب را از آنجا استفاده کرده باشند که علی بن ابی طالب علیه السلام صورت چهل قبر جدید در بقیع احداث نمود. وقتی مخالفین خواستند قبور جدید بقیع را مورد تعرض قرار دهند آن حضرت خشمناک شد و آنان را تهدید به قتل نمود. پس معلوم می شود یکی از آن قبور قبر زهرا بوده است.

ابن جوزی می نویسد: بعضی گفته اند که زهرا علیها السلام در کنار خانه عقیل مدفون شد و بین قبر آن حضرت تا راه، هفت ذراع فاصله است. عبداللَّه بن جعفر گفت: مورد تردید نیست که قبر زهرا علیها السلام در کنار خانه عقیل واقع شده است.

 


(1) بحارالانوار، ج 43، ص 185.

 



خـــانه | درباره مــــا | سرآغاز | لـــوگوهای ما | تمـــاس با من

خواهشمندیم در صورت داشتن وب سایت یا وبلاگ به وب سایت "بهشت ارغوان" قربة الی الله لینک دهید.

کپی کردن از مطالب بهشت ارغوان آزاد است. ان شاء الله لبخند حضرت زهرا نصیب همگیمون

مـــــــــــادر خیلی دوستت دارم