بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

ختم صلوات

ختم صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)

طبقه بندی موضوعی

۵۸ مطلب با موضوع «فدک» ثبت شده است

در قسمت های گذشته این بخش معلوم شد که حضرت زهرا علیها السلام به دستور امیرالمؤمنین علیه السلام برای مطالبه فدک نزد ابوبکر رفتند و در واقع همه این اقدامات از سوی امیرالمؤمنین علیه السلام بود. گذشته از اقداماتی که به دستور حضرت توسط فاطمه زهرا علیها السلام صورت می گرفت، خود امیرالمؤمنین علیه السلام نیز شخصاً دو اقدام مهم انجام دادند: یکی اینکه شخصاً در حضور مردم ابوبکر را به محاکمه کشیدند، و دوم آنکه نامه ای در این باره به ابوبکر نوشتند.

امیرالمؤمنین علیه السلام به مسجد آمد و در حضور مهاجرین و انصار که در اطراف ابوبکر نشسته بودند خطاب به ابوبکر فرمود: ای ابوبکر! چرا آنچه پیامبر صلی الله علیه و آله برای فاطمه قرار داده بود از او منع نمودی، در حالی که نماینده او از چند سال قبل در آن است؟

ابوبکر گفت: این غنیمت مسلمین است. اگر شاهدان عادلی بیاورد به او می دهیم وگرنه در آن حقی ندارد.

حضرت فرمود: ای ابوبکر! درباره ما حکمی می نمایی برخلاف آنچه درباره مسلمانان حکم می نمایی؟ گفت: نه! فرمود: اگر در دست مسلمانان چیزی باشد و من درباره آن ادعایی نمایم از کدام شاهد می طلبی؟ ابوبکر گفت: از تو شاهد می خواهم. فرمود: اگر در دست من چیزی باشد و مسلمین درباره آن ادعایی کنند از من شاهد می خواهی؟! چرا از فاطمه شاهد می خواهی در حالی که فدک در دست اوست و در زمان حیات پیامبر و بعد از آن مالک آن بوده است؟ چرا از مسلمین شاهد نمی خواهی؟!

ابوبکر ساکت شد، ولی عمر گفت: این غنیمت مسلمین است و ما با کلام تو نمی توانیم مقابله کنیم! اگر شاهدان عادلی آوردی و گرنه این غنیمت مسلمین است و تو و فاطمه در آن حقی ندارید!!

امیرالمؤمنین علیه السلام به ابوبکر فرمود: ای ابوبکر! قرآن را قبول داری؟ گفت: آری. فرمود: درباره این آیه به من خبر ده که می فرماید:

«اِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً» (9)

آیا این آیه درباره ما نازل شده یا درباره غیر ما؟ گفت: درباره شما. فرمود: اگر دو نفر از مسلمانان علیه فاطمه علیها السلام به نسبت زشتی شهادت دهند چه می کنی؟ ابوبکر گفت: بر او حد جاری می کنم همانطور که بر زنان مسلمین جاری می کنم.

فرمود: در این صورت نزد خداوند از کافرین خواهی بود. گفت: چرا؟ فرمود: برای آنکه تو شهادت خداوند را بر طهارت او رد کرده ای و شهادت مردم را علیه او قبول کرده ای. خداوند عزوجل به پاکی فاطمه گواهی داده است. اگر تو شهادت خداوند را رد کنی و شهادت دیگری را بپذیری نزد خداوند از کافرین هستی. همچنین حکم خدا و رسول را رد کرده ای که فدک را برای فاطمه قرار دادند و او در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه و آله آن را تصرف کرد. تو سخن خدا و رسول را رد کردی و گفته یک عرب بیابانی که بر پای خود بول می کرد پذیرفتی و فدک را از او گرفتی و گمان کردی که غنیمت مسلمین است. همانطور که سخنِ دیگرِ پیامبر را رد کردی که فرمود: «ادعا کننده باید شاهد بیاورد و برای مدعی علیه قسم کافی است». تو از مدعی علیه شاهد می خواهی!

در اینجا مردم به خشم آمدند و متوجه ظلم ابوبکر و عمر شدند و به یکدیگر نگاه کردند و گفتند: به خدا قسم علی راست می گوید. امیرالمؤمنین علیه السلام هم به خانه بازگشت. (10)

 


(9) سوره احزاب: آیه 33.

(10) بحار الانوار، ج 29، ص 189ـ190.

امیرالمؤمنین علیه السلام به حضرت زهرا علیها السلام فرمود: نزد ابوبکر برو در حالی که تنها باشد، چرا که از عمر زودتر منفعل می شود. نزد او برو و چنین بگو: ادعای مقام پدرم و خلافت او را کرده ای و جای او نشسته ای؟ اگر فدک ملک تو هم بود و من از تو می خواستم که آن را به من ببخشی بر تو واجب بود آن را به من بدهی.

حضرت زهرا علیها السلام نزد ابوبکر آمد و این مطالب را به او فرمود.

ابوبکر گفت: «راست می گویی». سپس ورقه ای خواست و بر آن نوشته ای مبنی بر بازگرداندن فدک نوشت.

حضرت زهرا علیها السلام نوشته را برداشت و از نزد ابوبکر بیرون آمد.

عمر به آن حضرت رسید و گفت: ای دختر محمد! این نوشته ای که همراه توست چیست؟

فرمود: از نزد ابوبکر می آیم، به او خبر دادم که رسول خدا فدک را به من اعطا فرمود و علی علیه السلام و ام ایمن بر حقانیت من گواهی می دهند. بنابراین ابوبکر تسلیم شد و نامه ای (جهت بازگرداندن فدک) برای من نوشت.

عمر قدم پیش گذاشت و گفت: آن را به من بده.

ولی حضرت ابا کرد و آن را نداد.

اینجا عمر برای گرفتن کاغذ جسارتی عظیم به حضرت زهرا علیها السلام نمود که زبان از گفتن آن شرمنده است.

عمر با شدت نامه ابوبکر را گرفت و با آب دهان نوشته آن را محو کرد و سیلی به صورت زهرا علیها السلام نواخت و نامه را پاره کرد. (8)

 


(8) بحار الانوار، ج 29، ص 192؛ عیون الاخبار، ص 233؛ اختصاص، ص 178؛ الغدیر، ج 7، ص 194.

سپس امیرالمؤمنین علیه السلام به حضرت زهرا علیها السلام فرمود: بازگرد تا خداوند بین ما حکم کند و هم او بهترین حکم کنندگان است.

حضرت زهرا علیها السلام به حال غضب برخاست و فرمود: خدایا! این دو به حق دختر پیامبرت ظلم کردند. خدایا! به شدت اینان را مأخوذ فرما.

سپس حضرت زهرا علیها السلام محزون و گریان از نزد آنان بیرون آمد.

امیرالمؤمنین علیه السلام حضرت زهرا علیها السلام را به همراه امام حسن و امام حسین علیهماالسلام تا چهل روز، هر روز سوار بر مرکبی می نمود و به در خانه مهاجرین و انصار می برد. حضرت زهرا علیها السلام به آنان می فرمود: «ای مهاجرین و انصار! خدا را و دختر پیامبرتان را یاری کنید. شما روزی که با پیامبر صلی الله علیه و آله بیعت کردید بر سر این بیعت کردید که از او و فرزندانش حمایت کنید و از آنها منع کنید آنچه از خود و فرزندانتان منع می کنید. بیایید و به بیعت خود نسبت به پیامبر وفا کنید». ولی احدی به حضرت جواب مثبت نداد.

حضرت به معاذ بن جبل یکی از بنیانگذاران سقیفه رسید و فرمود: ای معاذ بن جبل! من به عنوان کمک خواهی نزد تو آمده ام و تو با پیامبر صلی الله علیه و آله بیعت کردی که او و فرزندانش را یاری کنی و آنچه از خود و فرزندانت دفع می کنی از آنان نیز دفع کنی. اکنون ابوبکر فدک را غصب کرده و نماینده مرا از آن اخراج نموده است.

معاذ گفت: دیگری هم با من هست؟ فرمود: نه، هیچکس به من پاسخ مثبت نداد. معاذ گفت: کمک من به کجا می رسد؟! حضرت زهرا علیها السلام از نزد معاذ بیرون آمد و فرمود: «دیگر با تو سخن نمی گویم تا نزد پیامبر صلی الله علیه و آله بروم. به خدا قسم کلمه ای با تو حرف نمی زنم تا من و تو نزد پیامبر صلی الله علیه و آله جمع شویم».

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: فاطمه علیها السلام پاره تن پیامبر صلی الله علیه و آله است و هرکس او را اذیت کند پیامبر صلی الله علیه و آله را اذیت کرده و هرکس او را تکذیب کند پیامبر را تکذیب کرده است. حسن و حسین هم دو پسران پیامبر صلی الله علیه و آله و دو آقای جوانان اهل بهشتند و هرکس آنان را تکذیب کند پیامبر را تکذیب کرده است، چرا که اهل بهشت راست گویند و من آن کسی هستم که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «تو از منی و من از توام، و تو در دنیا و آخرت برادر منی. هر که تو را رد کند مرا رد کرده، و هرکس تو را اطاعت کند مرا اطاعت کرده، و هرکس از تو سرپیچی کند از من سرپیچی کرده است» و ام ایمن کسی است که پیامبر صلی الله علیه و آله برای او به بهشت شهادت داده است و برای اسماء بنت عمیس و نسل او دعا کرده است.

عمر گفت: شما همانگونه هستید که وصف نمودید ولی شهادت کسی که به نفع خود شهادت می دهد قبول نمی شود.

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: اکنون که ما آنطور هستیم که خودتان می شناسید و منکر نیستید و در عین حال شهادت ما به نفع خودمان پذیرفته نیست و شهادت پیامبر هم قبول نیست پس انا للَّه و انا الیه راجعون! ما وقتی برای خود ادعائی داریم از ما دلیل می خواهید؟ آیا کسی نیست ما را یاری کند؟ شما بر حکومت خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله حمله آورده اید و بدون هیچ دلیلی و حجتی آن را از خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله به خاندان دیگری برده اید. به زودی ظالمان خواهند دانست که به کجا باز می گردند.

حضرت زهرا علیها السلام فرمود: آیا در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه و آله فدک تحت تصرف من نبود و من محصول آن را مصرف نمی کردم؟ گفت: آری. فرمود: پس چرا درباره چیزی که در دست من است از من شاهد می خواهی؟ ابوبکر گفت: چون غنیمت مسلمانان است، اگر دلیل نیاوری امضا نخواهم کرد!

حضرت در حالی که مردم هم می شنیدند فرمود: آیا می خواهید دستور و کار پیامبر صلی الله علیه و آله را رد کنید و درباره ما حکمی کنید که درباره سایر مسلمانان نمی کنید؟ ای حاضرین بشنوید که مرتکب چه عملی می شوند؟ ای ابوبکر و عمر! اگر من اموال مسلمانان را که در دستشان و تحت تصرفشان است ادعا کنم از من دلیل می خواهید یا از مسلمانان؟

عمر با حال غضب گفت: این غنیمت مسلمانان و زمین آنان است که در دست فاطمه است و محصول آن را مصرف می کند. اگر بر ادعای خود دلیل آورد که پیامبر از بین مسلمانان فدک را فقط به او بخشیده است در حالی که غنیمت و حق مسلمانان بوده!!- در این باره نظر خواهیم داد. حضرت فرمود: همین مرا بس است! ای مردم شما را قسم می دهم که آیا از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیدید که فرمود: «دخترم سیده زنان اهل بهشت است»؟ گفتند: آری به خدا قسم، این را از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیدیم. فرمود: آیا سیده زنان اهل بهشت ادعای باطل می نماید و آنچه مالکش نیست تصرف می کند؟ چه می گوئید اگر چهار نفر علیه من به کار زشتی شهادت دهند یا دو نفر نسبت سرقت به من دهند؟ آیا سخن آنان را تصدیق می کنید؟ ابوبکر در اینجا سکوت کرد ولی عمر گفت: آری و حد بر تو جاری می کنیم!

حضرت فرمود: دروغ گفتی و پستی خود را ثابت کردی مگر آنکه اقرار کنی بر دین محمد صلی الله علیه و آله نیستی. کسی که علیه سیده زنان اهل بهشت شهادتی را بپذیرد یا حدی بر او جاری کند ملعون است و به آنچه خداوند بر محمد صلی الله علیه و آله نازل کرده کافر شده است، زیرا آنان که «خداوند پلیدی ها را از آنان برده و آنان را پاکیزه گردانیده» شهادتی بر علیه شان جایز نیست، چرا که معصومند و از هر زشتی و بدی پاکند. ای عمر! درباره اهل این آیه (تطهیر) به من خبر بده که اگر عده ای علیه آنان یا یکی از آنان به شرک یا کفر یا کار زشتی شهادت دهند آیا مسلمانان باید از آنان بیزاری بجویند و آنان را حد بزنند؟ عمر گفت: آری، آنان با سایر مردم یکسانند!!

حضرت فرمود: دروغ گفتی و کافر شدی! آنان با سایر مردم مساوی نیستند چرا که خداوند آنان را معصوم قرار داده و آیه ای درباره عصمت و طهارت آنان نازل کرده و پلیدی ها را از آنان دور نموده است. هرکس بر علیه آنان سخنی را بپذیرد در واقع خدا و رسول را تکذیب کرده است.

ابوبکر گفت: ای عمر تو را قسم می دهم که ساکت باشی!

سپس ابوبکر گفت: (درباره فدک) دلیل بیاور.

حضرت زهرا علیها السلام فرمود: اما فدک، خداوند عزوجل آیه ای از قرآن نازل کرد که در آن به پیامبر صلی الله علیه و آله دستور داده بود حق من و فرزندانم را بدهد، آنجا که می فرماید:

«فَآتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ»، و من و فرزندانم نزدیک ترین خلایق به پیامبر صلی الله علیه و آله بودیم و آن حضرت فدک را به من بخشید. وقتی جبرئیل دنباله آیه را خواند:

«وَ الْمِسْکینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ» (2)،

پیامبر صلی الله علیه و آله سؤال کرد: حق مسکین و ابن سبیل چیست؟ خداوند این آیه را نازل کرد:

«وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْئٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ» (3)

و خمس را به پنج قسمت تقسیم کرد و فرمود:

«ما أَفاءَ اللَّهُ عَلی رَسولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُری فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسولِ وَ لِذِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ کَیْ لا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیاءِ مِنْکُمْ» (4)

سپس حضرت زهرا علیها السلام فرمودند: آنچه برای خدا است برای پیامبر صلی الله علیه و آله می شود و آنچه برای پیامبر صلی الله علیه و آله است برای ذوی القربی می شود و ذوی القربی ما هستیم. خداوند می فرماید:

«قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی» (5)

ابوبکر نگاهی به عمر کرد و گفت: تو چه می گویی؟! عمر گفت: پس یتیمان و مساکین و ابناء السبیل کیانند؟ حضرت فرمود: یتیمان باید از کسانی باشند که به خدا و پیامبر و ذوی القربی ایمان داشته باشند. مساکین هم کسانی باشند که در دنیا و آخرت با آنان باشند. ابن السبیل هم باید راه آنان را بپیماید.

عمر گفت: بنابراین خمس و غنیمت همگی برای شما و دوستان و شیعیان شما است؟ حضرت فرمود: فدک را خداوند برای من و فرزندانم قرار داده و برای دوستان و شیعیان ما قرار نداده است، ولی خمس را برای ما و دوستان و شیعیانمان قسمت نموده همانطور که در کتاب خداوند آورده است.

عمر گفت: پس برای مهاجرین و انصار و تابعین چه می ماند؟ فرمود: اگر آنان هم از دوستان و شیعیان ما بودند زکات و صدقاتی که خداوند در قرآن واجب نموده و تقسیم آن را بیان فرموده به آنان تعلق می گیرد. خداوند عزوجل می فرماید: «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساکینِ وَ الْعامِلینَ عَلَیْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِی الرِّقابِ» (6)

عمر گفت: فدک مخصوص تو باشد و غنیمت برای شما و دوستانتان؟ گمان نمی کنم اصحاب محمد به این راضی باشند!! حضرت فرمود: ولی خداوند عزوجل و پیامبرش بدان راضی هستند. این اموال را خدا به شرط دوستی و پیروی از او قرار داده نه به شرط دشمنی و مخالفت! و هرکس با ما دشمنی کند با خدا دشمنی کرده، و هرکس با ما مخالفت کند با خداوند مخالفت کرده است، و هر کس با خدا مخالفت کند از جانب حق تعالی مستوجب عذاب الیم و عقاب شدید در دنیا و آخرت است.

عمر گفت: ای دختر محمد! بر ادعای خود دلیل بیاور! حضرت فرمود: چطور سخن جابر بن عبداللَّه و جریر بن عبداللَّه را بدون آنکه از آنان دلیل بخواهید قبول کردید، (7) در حالی که دلیل من در کتاب خداست؟

عمر گفت: جابر و جریر چیز کم ارزشی را می خواستند ولی تو مسئله عظیمی را ادعا می کنی که مهاجر و انصار با آن مرتد می شوند!!

حضرت فرمود: مهاجرین به کمک پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیتش به دین خدا هجرت کردند و انصار هم با ایمان به خدا و رسول و ذوی القربی احسان کردند. بنابراین اگر هجرتی بوده به سوی ما بوده و اگر نصرتی بوده به ما یاری کرده اند و تابعین هم به وسیله ما تابع شده اند. هرکس هم از دین مرتد می شود به سوی جاهلیت بازگشته است.

عمر گفت: این سخنان باطل را کنار بگذار، شاهدانی را حاضر کن که به این سخن تو (درباره فدک) شهادت دهند!

 


(2) سوره روم: آیه 38.

(3) سوره انفال: آیه 41.

(4) سوره حشر: آیه 7.

(5) سوره شوری: آیه 23.

(6) سوره توبه: آیه 60.

(7) اشاره به ماجرای اموالی است که از بحرین آمده بود و جابر بن عبدالله و جریر بن عبدالله درباره آنها ادعای «صفوه» نمودند یعنی منتخبی از آن مال را به وصیت پیامبر صلی الله علیه و آله متعلق به خود دانستند. ابوبکر و عمر هم بدون طلب شاهد سخن آنها را قبول کردند و اموال درخواستی را به آنان دادند. به کتاب التعجب کراجکی و بحار الانوار، ج 29، ص 194؛ عوالم العلوم، ج 11، ص 777 مراجعه شود.

حضرت زهرا علیها السلام در همان مجلس ماند و کسی را فرستاد تا امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین علیهم السلام و ام ایمن و اسماء بنت عمیس (که همسر ابوبکر بود) آمدند و به همه آنچه حضرت زهرا علیها السلام فرموده بود شهادت دادند.

از جمله ام ایمن چنین گفت: از پیامبر شنیدم که می فرمود: «فاطمه سیده زنان اهل بهشت است». آیا کسی که سیده زنان بهشت است چیزی را که مالک نباشد ادعا می کند؟ من نیز زنی از اهل بهشتم و من هم به آنچه از پیامبر صلی الله علیه و آله نشنیده باشم شهادت نمی دهم.

گفت: ای ام ایمن! این قصه ها را کنار بگذار، به چه چیزی شهادت می دهی؟ ام ایمن گفت: ای ابوبکر! شهادت نخواهم داد تا درباره آنچه پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده از تو اقرار بگیرم. تو را به خدا قسم می دهم، آیا می دانی که پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده است: «ام ایمن زنی از اهل بهشت است»؟ ابوبکر گفت: بلی. ام ایمن گفت: اکنون شهادت می دهم که جبرئیل نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت: خداوند تعالی می فرماید:

«وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ»؛ به کسی که با تو قرابت دارد حقش را عطا کن.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: منظور از «ذوی القربی» کیست؟ جبرئیل! از پروردگار سؤال کن که اینان کیستند؟ عرض کرد: ذوی القربی فاطمه علیها السلام است. پیامبر صلی الله علیه و آله فدک را به امر پروردگار به فاطمه علیها السلام داد، و او آن را تحویل گرفت و قبول کرد. سپس پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ای ام ایمن و ای علی! شاهد باشید.

سپس امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین علیهم السلام و اسماء هم نظیر سخن ام ایمن درباره ملکیت فدک شهادت دادند.

عمر گفت: «علی همسر اوست، حسن و حسین هم پسران او هستند. ام ایمن هم خدمتکار اوست. اسماء بنت عمیس هم قبلاً همسر جعفر بن ابی طالب بوده و خدمتگزار فاطمه علیها السلام هم بوده و به نفع بنی هاشم شهادت خواهد داد. همه این شاهدان برای منفعت خود شهادت می دهند»!!

و درباره ام ایمن اضافه کرد: «او زنی غیر عرب است و با فصاحت نمی تواند شهادت بدهد»!!

ابوبکر گفت: عایشه و عمر شهادت می دهند که پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده است:

«النبی لایورث» یعنی «پیامبر ارث نمی گذارد».

حضرت زهرا علیها السلام فرمود: این اولین شهادت ناحقی است که به آن شهادت می دهند. من درباره فدک در اسلام شاهدانی دارم. فدک را پیامبر صلی الله علیه و آله به من بخشیده است و من شاهد می آورم. ابوبکر گفت: دلیل خود را بیاور.

در طول تاریخ، فدک به عنوان شاهدی محکم در دست شیعیان حضرت زهرا علیها السلام بوده و هست، که با پیمودن قرنها خود را به مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله می رسانند و ندای جانسوز و آهِ دلِ شکسته یادگار وحی را پاسخ مثبت می دهند. فاطمه علیها السلام این مدرک قوی را به دست دوستان خود سپرده، تا در هر کجا و هر زمان نشان دهند که نسبت به مقام عصمت کبری بی تفاوت نیستند.

«فدک» مجموعه وقایعی را تداعی می کند که طی آن این سرزمین به فاطمه علیها السلام بخشیده شد، و سپس از آن حضرت به اجبار گرفته شد و در نتیجه حضرت برای دفاع از حق خود مراحلی را طی کردند.

نخستین سؤالی که مسئله «فدک» در ذهنها ایجاد می کند آن است که چرا «غصب فدک» در میان غصبهایی که از حقوق اهل بیت علیهم السلام شده، شاخص است و اهمیت آن در کدام نقطه نهفته است؟ چرا امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیهماالسلام این اندازه بر سر آن پافشاری کردند؟ چرا ائمه معصومین علیهم السلام در فرصت های مناسب آن را نزد مردم مطرح می کردند و نام آن را زنده نگاه می داشتند؟

برای به دست آوردن علت یا علل اصلی مسئله، مطالعه کامل و تحلیل همه جانبه تاریخ فدک از ابتدای فتح آن سرزمین تا پایان اقدامات غاصبین و نیز اقدامات امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیهماالسلام در مقابل آنان، بهترین راهگشا است و عمق فاجعه و ریشه های اصلی آن را روشن می کند.

ده روز پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله (1) مأموران ابوبکر به دستور خاص او به فدک رفتند و نماینده حضرت زهرا علیها السلام را از آنجا اخراج کردند و ملک آن را غصب نمودند و درآمد آن را به طور کامل برای مخارج حکومت غاصبانه خود صرف کردند، و کوچک ترین توجهی به سابقه مفصل امر الهی و عمل پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد فدک و سندی که تنظیم شده بود و شاهدانی که گواهی دادند و آنچه پیامبر صلی الله علیه و آله در حضور مردم فرموده بود نکردند.

 


(1) شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید)، ج 16، ص 263.




خـــانه | درباره مــــا | سرآغاز | لـــوگوهای ما | تمـــاس با من

خواهشمندیم در صورت داشتن وب سایت یا وبلاگ به وب سایت "بهشت ارغوان" قربة الی الله لینک دهید.

کپی کردن از مطالب بهشت ارغوان آزاد است. ان شاء الله لبخند حضرت زهرا نصیب همگیمون

مـــــــــــادر خیلی دوستت دارم