بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

ختم صلوات

ختم صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)

طبقه بندی موضوعی

۵۲ مطلب با موضوع «ازدواج» ثبت شده است

حارثة بن نعمان یکی از منازل خود را به علی علیه السلام داد و حضرت علی علیه السلام اتاق عروسی را تزیین کرد.مولای متقیان مقداری شن در کف اتاق پهن کرد و چوبی در داخل اتاق نصب فرمود که بر آن مشک و کوزه را آویزان فرمودند. چوب بزرگی را نیز از این دیوار به آن دیوار برای نصب پرده قرار داد، و آنگاه پوست گوسفند را بر روی شن کف اتاق پهن نمود و بالشی از برگ خرما روی آن نهاد، این تمام چیزهایی بود که علی علیه السلام از متاع دنیا و زخارف آن در تزئین اتاق عروسی بهره برده بود. (1)

 


(1) فاطمه زهرا علیها السلام از ولادت تا شهادت، ص 163.

پس از اینکه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله پیشنهاد ازدواج حضرت علی علیه السلام با فاطمه علیها السلام را قبول کرد و از میان وسایل کم علی، زره او را برای خرج عروسی قبول فرمود، علی علیه السلام زره را فروخت و پول آن را نزد رسول اکرم آورد. پیامبر صلی الله علیه وآله این مبلغ را به سه قسمت تقسیم فرمودند، یک سوم برای خرید جهیزیه، یک سوم برای خرید عطر و بوی خوش و یک سوم آن را نزد ام سلمه به امانت گذاشتند تا برای ولیمه شب عروسی از آن استفاده کنند. پیامبر سهم جهیزیه را برداشت و ابوبکر را با سلمان فارسی و بلال همراه نمود تا آنچه را که مورد احتیاج زندگی یک زوج است خریداری نمایند. از ابوبکر نقل شده که او گفت: «پولی که پیامبر به من داد شصت و سه درهم بود، پس رفتم به بازار و اثاثیه مورد ضرورت را به شرح زیر خریدم:

- یک عدد پیراهن؛

- یک عدد مقنعه؛

- یک عدد حوله سیاه خیبری؛

- یک تختخواب که از پوست خرما بافته شده بود؛

- دو عدد گستردنی (فرش) که یکی پشمی و دیگری از لیف خرما بود؛

- چهار بالش که از گیاه اذخر پر شده بود؛

- یک قطعه حصیر؛

- یک عدد کاسه؛

- یک عدد آسیای دستی؛

- یک مشک پوستی؛

- یک طشت لباسشویی؛

- یک ظرف آبخوری؛

- یک کاسه برای شیر؛

- یک پرده پشمی؛

- یک مطهره زفت اندود؛

- دو کوزه گلین؛

- یک عدد پوست برای فرش؛

- یک عبای زنانه».(1)

جمعاً تعداد این اثاث بالغ بر 19 قلم می شود که برخی از مورخین کمتر از این را هم گفته اند.

ابن شهرآشوب در کتاب «مناقب آل ابی طالب (2) » می گوید: «مأموران خرید این اجناس عمار بن یاسر و ابوبکر و بلال بودند». که بنابر این روایت، سلمان در این امر شرکت نداشت. در هر حال، اجناس مذکور خریده شده و همه را پیامبر خدا بازرسی کردند. در خبر آمده است که چون دیدگان رسول خدا بر آنها افتاد سرشک از دیدگانش جاری گشت و فرمود: «اللهم بارک لقوم جل آنیهتم الخزف»؛

خدایا! برکاتت را بر قومی که بیشترین ظروف آنان سفال است فرو فرست.

 


(1) کشف الغمة، ج 1، ص 348؛ بحارالانوار، ج 43، ص 127- 128؛ المناقب، ص 247؛ احقاق الحق، ج 4، ص 474؛ عوالم العلوم، ج 11، ص 318 - 329.

(2) مناقب آل ابی طالب، ج 3، ص 532.

یکی از منافقان مدینه حضرت امیرمؤ منان علی علیه السلام را در خواستگاری از فاطمه زهرا علیها السلام ملامت کرد و گفت: یا علی! تو معدن فضل و ادب و شجاع ترین مبارزان عرب هستی، چرا زنی خواستی که چاشتش به شب نمی رسد؟! اگر دختر مرا می خواستی، چنان می کردم که از در خانه من تا در خانه تو، چند شتر پر از جهاز دختر من شود. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: این کار به تقدیر است نه به تدبیر.

«الحکم لله العلی الکبیر»؛

فرمان از آن خداوند بلند مرتبه و بزرگ است. ما را به مال و متاع دنیا نظری نیست، مقصود رضای حق تعالی است. تفاخر ما با اعمال است، نه با اموال و مباهات ما به کردار است نه به درهم و دینار. چون علی علیه السلام رضای خود را به حکم و قضای الهی ظاهر کرد، ندایی به وی رسید: علی! سر بردار تا قدرت حق را بینی و جهاز دختر محمد صلی الله علیه وآله را بنگری. حضرت سر بلند کرد، از بالای سرش تا عرش خدا حجابها برداشته شد و در زیر عرش میدانی وسیع به نظرش آمد. تمام آن میدان از ناقه های بهشتی، با بارهایی از در و گوهر و مشک و عنبر پر بود. بر هر شتری کنیزکی چون مهر تابان در حالی که زمام هر شتر به دست غلامی بود، قرار داشت. آنها ندا می کردند. «هذا جهاز فاطمة بنت محمد المصطفی»؛

این جهاز فاطمه دختر محمد مصطفی است.

علی از مشاهده آن منظره خوشحال شد و به حجره فاطمه علیها السلام آمد. حضرت فاطمه علیها السلام با مشاهده علی علیه السلام گفت: «اگر چه سرزنش منافقان را درباره ما شنیدی، اما جهاز ما را عین عیان دیدی». (3)

 


(3) فضائل الزهراء، ص 103 - 102.

بعضی از مورخین، فاصله بین عقد و زفاف را یک ماه و گروهی یک سال نقل کرده اند. در این مدت علی و فاطمه علیها السلام از روی شرم نام همدیگر را بر زبان جاری نمی کردند، تا یک ماه گذشت. یک روز زوجات پیامبر نزد حضرت علی علیه السلام رفته و گفتند: چرا در زفاف فاطمه علیها السلام تأخیر می کنید؟ اگر شرم دارید اجازه دهید ما با پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله در این مورد صحبت کنیم و اجازه عروسی را بگیریم.

علی علیه السلام رخصت داد که ایشان با رسول خدا صحبت کنند. چون همه در حضور پیغمبر جمع شدند، اول ام سلمه عرض کرد: یا رسول الله! اگر خدیجه زنده بود خاطرش به زفاف فاطمه علیها السلام مسرور می شد و چشم فاطمه علیها السلام هم به دیدار شوهرش روشن می گشت. علی خواستار همسرش است و ما همه در انتظار این شادمانی هستیم.

چون پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله نام خدیجه را شنید اشک در چشمش حلقه زد و فرمود: مانند خدیجه کجاست؟ او بانویی بود که مرا تصدیق کرد آن هنگام که همه مرا تکذیب می کردند، او با مالش مرا در دین حق یاری کرد. خداوند به او بشارت داد که در بهشت قصری از زمرد که در آن از همه بلایا مصون است خواهد داشت.

زنان پیامبر عرض کردند: نام خدیجه را به نیکویی نبردیم که باعث ناراحتی شما گردد.

پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: چرا علی خود تقاضای همسرش را نکرد؟

گفتند: حیاء مانع درخواست او شده است.

پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله دستور داد یکی از اتاقها (اتاق ام سلمه) را تمیز و زینت کنند و ام سلمه را مأمور کارهای عروسی و زفاف فاطمه علیها السلام کرد و سرانجام عروسی حضرت زهرا علیها السلام واقع گشت. (1)

 


1. کشف الغمة، ج 1، ص 353- 359؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج 3؛ ذخائر العقبی؛ تذکرة الخواص؛ دلائل الامامة؛ مناقب خوارزمی، ص 247؛ بحارالانوار، ج 43، ص 92- 145.

پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: یا علی! تو زودتر به مسجد برو من نیز از عقب تو می آیم، تا در حضور مردم مراسم عقد را برگزار کنیم و خطبه بخوانیم.

علی علیه السلام مسرور و خوشحال به جانب مسجد حرکت نمود. ابوبکر و عمر را در بین راه ملاقات کرد، از جریان کار جویا شدند، فرمود: رسول خدا دخترش را به من تزویج کرد، هم اکنون از عقب می رسد، تا در حضور جمعیت، مراسم عقد و خطبه خوانی را انجام دهد.

پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله در حالی که صورتش از سرور و شادمانی می درخشید به مسجد تشریف برد، و به بلال فرمود: مهاجر و انصار را در مسجد جمع کن. هنگامی که مردم جمع شدند، بر فراز منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: ای مردم! آگاه باشید که جبرئیل بر من نازل شد و از جانب خدا پیام آورد که مراسم عقد ازدواج علی و فاطمه علیهما السلام در عالم بالا و در حضور فرشتگان برگزار شده و دستور داده که در زمین نیز آن مراسم را انجام دهم، و شما را بر آن گواه بگیرم. سپس نشست و به علی علیه السلام فرمود: برخیز و خطبه عقد را بخوان.

علی علیه السلام برخاست و فرمود: خدا را بر نعمتهایش سپاس می گویم و شهادت می دهم که بجز او خدایی نیست. شهادتی که مورد پسند و رضایت او واقع شود. درود بر محمد صلّی اللَّه علیه و آله، درودی که مقام و درجه اش را بالا برد. ای مردم! خدا ازدواج را برای ما پسندیده و بدان دستور داده است. ازدواج من و فاطمه را خدا مقدر کرده و بدان امر نموده است. ای مردم! رسول خدا فاطمه را به عقد من درآورد و زره ام را از بابت مهر قبول کرد. از آن حضرت بپرسید و گواه باشید.

مسلمانان به پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله عرض کردند: یا رسول اللَّه! فاطمه را با علی کابین بسته ای؟

رسول خدا پاسخ داد: آری.

پس تمام حضار دست به دعا برداشته گفتند: خدا این ازدواج را بر شما مبارک گرداند و در میانتان دوستی و محبت افکند. پس از ختم جلسه، پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله به خانه برگشت، و به زنان دستور داد برای فاطمه مجلس جشن و شادی فراهم کنند. مراسم ازدواج در روز اول یا ششم ذی حجه سال دوم یا سوم هجری انجام گرفت.

 

وقتی که علی علیه السلام فاطمه علیها السلام را از رسول خدا خواستگاری کرد، پیامبر مسرور و شادمان شد، تبسم نمود و فرمود: آیا برای این امر چیزی داری؟

علی علیه السلام عرض کرد: پدر و مادرم فدای شما یا رسول الله! من چیزی را از شما پنهان نمی کنم، تمام داراییم یک شمشیر، یک زره و یک شتر آبکش (یا اسب) است و جز اینها چیزی ندارم. (1).

رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله فرمود: شمشیر برای تو لازم است، زیرا تو مرد جنگ هستی و با آن در راه خدا جهاد می کنی. شتر نیز از لوازم زندگی است که باید با آن آبکشی نمایی و برای اهل و عیال خود کسب روزی کنی و در مسافرت ها برای باربری استفاده اش کنی، زره را به عنوان مهر زهراء علیها السلام می پذیرم. سپس فرمود: یا علی! آیا می خواهی تو را بشارتی بدهم؟ عرض کرد: بلی یا رسول الله! پدر و مادرم فدای شما باد. فرمود: تو را بشارت باد که خدای تعالی فاطمه را در آسمان به تو تزویج نمود پیش از آنکه من او را در زمین به تو تزویج کنم. (2)

مهریه حضرت زهرا علیها السلام همان «مهرالسنه» بود که پیامبر صلی اللَّه علیه و آله آن را برای همسران و دختران خود قرار داد و امامان علیهم السلام و خاندان نبوت همه همان را معیار قرار دادند، و اصرار داشتند که در همان اندازه باقی بماند، حتی در عصر امام جواد علیه السلام که وضع اقتصادی مسلمانان در سطح خوب و بالا بود، آن حضرت در ازدواج خود با دختر مأمون (هفتمین خلیفه عباسی) همان مهرالسنه را، مهر دختر مأمون قرار داد(3) .

در مورد تعیین مهریه حضرت زهرا علیها السلام روایات گوناگون نقل شده است، از مجموع آنها به دست میآید که مهریه او همان «مهرالسنه» بود، یعنی «500 درهم نقره» بود، در بعضی از روایات 480 درهم ذکر شده، و در بعضی دیگر، یک زره به اضافه فرش پوستی، با یک دست لباس بُرد.

این اختلاف، منافاتی با همدیگر ندارند، زیرا پول زره و آن فرش و لباس، معادل 500 درهم میشد، و 480 درهم نیز به خاطر تفاوت درهم ها (از قَطَری و عراقی و حجازی)، همان 500 درهم معمول حجاز بوده است.

درهم به اندازه 262 ونیم مثقال نقره است.

حضرت رضا علیهالسلام فرمود:

«ایما مؤمن خطب الی اخیه حرمته فقال: له خمسمأة درهم فلم یزوجه فقد عقه و استحق من اللَّه عز و جل ان لا یزوجه حوراء»؛

هر شخص با ایمانی که از دختر برادر دینی اش خواستگاری کند، و 500 درهم (به عنوان مهر) بدهد ولی آن برادر دینی (آن را کم بشمرد و) جواب منفی بدهد، به خواستگار، بدرفتاری و جفا کرده، و از طرف خدا سزاوار است که او را در آخرت همسر حورالعین نگرداند. (4)

 


(1) نهج البلاغه، حکمت 82.

(2) کشف الغمة، ص 106.

(3) وسائل الشیعة، ج 15، ص 6 - 8.

(4) فروع کافی، ج 5، ص 376.

در امر مقدس ازدواج که پایه تربیت انسانهای کامل است، نباید به ارزشهای دروغین و آداب و رسوم ناروا و ناپسند توجه نمود بلکه سلامت جسم و جان و دین دختر و پسر را باید اساس پذیرش قرار داد.

بزرگان قبائل و سرمایه دارانی با باورهای زشت مادی و جاهلی، از دختر پیامبر صلی الله علیه و آله خواستگاری نمودند، ولی جواب منفی شنیدند.

پیامبر و فاطمه علیها السلام در شرایطی به ازدواج امام علی علیه السلام پاسخ مثبت دادند که نه سرمایه ای داشت و نه باغ و زمین و اموالی فراهم آورده بود.

در این ازدواج مقدس، توجه فاطمه علیها السلام به ارزشهای معنوی و سلامت و عصمت همسر

آینده اش بود.

وقتی صبح عروسی پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید:

«کیف رأیت زوجک؟»؛

دخترم! شوهرت را چگونه دیدی؟

پاسخ داد:

«یا ابة خیر زوج» (12) ؛

ای پدر! بهترین شوهر دیدم.

 


(12) ریاحین الشریعة، ج 1، ص 101؛ بحارالانوار، ج 43، ص 133.

روزی که علی علیه السلام برای خواستگاری فاطمه علیها السلام نزد رسول الله صلی الله علیه و آله رفت، پیامبر صلی الله علیه و آله بدون آنکه جواب شتابزده ای دهد و یا همچون آداب و رسوم جاهلیت هیچ حق اظهار نظری برای دختر خود قایل نشود، زهرای مرضیه علیها السلام را فراخواند و موضوع خواستگاری پسر عمویش را با وی مطرح کرد تا با مشورت وی پاسخی سنجیده داده شود.

فاطمه علیها السلام ، پیش از آنکه نظر خود را بیان کند به پدر احترام کرده، پرسید:

پدرجان! نظر شما چیست؟

رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود: «اذن الله فیه من السماء»؛ خداوند از آسمان اجازه فرمود.

در این هنگام زهرای بتول علیها السلام با قلبی لبریز از عشق و ارادت فرمود:

«رضیت بما رضی الله لی و رسوله» (9)؛

خشنودم به آنچه خدا و پیامبر او برای من رضایت دادند.

و در سخنی دیگر، توحید، نبوت و امامت را در افق نگاه خود مطرح ساخته فرمود:

«رضیت بالله ربا و بک یا ابتاه نبیا و بابن عمی بعلا و ولیا» (10) ؛

خشنودم که خدا پروردگار من است و تو ای پدر! پیامبر من و پسر عمویم علی علیه السلام شوهر و امام من است. احترام فاطمه علیها السلام به سخنان پدر در صحنه های مختلف زندگانی او احساس می شد و نشان روشنی از تسلیم آگاهانه و هوشیارانه وی بود. از این رو در عرصه های گوناگونی این جمله را به پدر عرض می کرد که:

«یا رسول الله! انت اولی بماتری» (11) ؛

ای رسول خدا! شما از من سزاوارتری که اظهارنظر کنی.

 


(9) مناقب، ابن شهر آشوب، ج3، ص344؛ احقاق الحق، ج3، ص344؛ مختصر تاریخ دمشق، ج17، ص133.

(10) احقاق الحق، ج5، ص117 و273؛ بحارالانوار، ج43، ص149؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص344.

(11) بحارالانوار، ج43، ص99؛ تفسیر البرهان، ج4، ص247؛ کتاب عوالم، ج11، ص283.

علی علیه السلام وارد منزل شد، سلام کرد و در حضور پیامبر نشست و از خجالت سرش را به زیر انداخت. پیامبر صلی الله علیه و آله سکوت را شکست و فرمود: یا علی! گویا برای حاجتی نزد من آمدهای که از اظهار آن خجالت میکشی؟ عرض کرد: یا رسول الله! پدر و مادرم فدای تو باد، من در خانه شما بزرگ شدم و از الطاف شما برخوردار گشتم و به برکت وجود شما هدایت شدم. یا رسول الله! اکنون موقع آن شده که برای خودم همسری انتخاب کنم، اگر صلاح میدانید که دخترت فاطمه علیها السلام را به عقد من درآوری سعادت بزرگی نصیب من شده است. رسول خدا صلی الله علیه و آله که در انتظار چنین پیشنهادی بود، صورتش از سرور و شادمانی برافروخته شد و فرمود: صبر کن تا از فاطمه اجازه بگیرم. پیامبر صلی الله علیه و آله نزد فاطمه علیها السلام رفت و فرمود: دخترم! علی را به خوبی میشناسی، برای خواستگاری تو آمده است، آیا اجازه میدهی تو را به عقدش در آورم؟ خدا از آسمان اجازه عقد فرموده است. فاطمه علیها السلام از خجالت سکوت کرد و چیزی نگفت. (7) پیامبر صلی الله علیه و آله سکوت او را علامت رضایت دانست و به نزد علی علیه السلام آمد و با لبی خندان فرمود: یا علی! برای عروسی چیزی داری؟ (8)

 


(7) بنابر روایتی دیگر فرمود: "خشنودم به آنچه که خدا و پیامبر او برای من رضایت دادند". باز بنابر روایتی دیگر فرمود: "ای رسول خدا! تو از من سزاوارتری که اظهار نظری کنی".

(8) بحارالانوار، ج 43 ص 127.

از جمله شرایط تشکیل خانواده، تناسب و کفو بودن عروس و داماد با یکدیگر است و بدون مراعات این مسأله مهم عرفی و شرعی، زندگی مشترک آتی برای زوجین ممکن است لذت، شیرینی، صفا و صمیمیت نداشته باشد.

حضرت فاطمه علیها السلام، با آن مقام عصمت و کمالات بی نظیرش، کفو و همتایی جز مولای متقیان نداشت و هیچ شخص و شخصیتی به استثنای آن حضرت، صلاحیت این مقام منیع و ارزشمند را نداشته است.

در این زمینه روایاتی آمده است، که اینک توجه شما را به چند حدیث از آنها جلب می کنم:

قال رسول اللَّه صلی اللّه علیه و آله: «ابشرک یا عماه! ان اللَّه ایدنی بسید الوصیین فجعله کفوا لفاطمة ابنتی» (3).

پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله در مورد شأن و عظمت مولای متقیان علی علیه السلام خطاب به عمویش عباس فرمودند: مژده باد بر تو ای عمو! خداوند مرا به وجود سرور اوصیا (علی علیه السلام) کمک کرد و او را کفو و همتای دخترم فاطمه علیها السلام قرار داد.

عن ابی عبداللَّه علیه السلام: «لولا أن اللَّه خلق امیرالمؤمنین لفاطمة ما کان لها کفو علی الارض». (4)

حضرت امام صادق علیه السلام می فرمایند: اگر این نبود که خداوند امیرالمؤمنین علیه السلام را برای فاطمه علیها السلام آفریده است، در روی زمین کفو و همتایی برای او پیدا نمی شد.

قال رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله: «هبط علی جبرئیل فقال: یا محمد! إن اللَّه جل جلاله یقول: لو لم اخلق علیا لما کان لفاطمة ابنتک کفو علی وجه الارض آدم فمن دونه». (5) .

چون پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله شنیدند بعضیها از این که آن حضرت خواستگاری آنان را در مورد حضرت فاطمه علیها السلام نپذیرفته ناراحتند، فرمود: جبرئیل نزد من آمد و گفت ای محمد! خداوند می فرماید: اگر علی علیه السلام را نمی آفریدم، برای دخترت فاطمه علیها السلام همتایی در روی زمین پیدا نمی شد، خواه آدم و یا سایر مردم بعد از او.

عن النبی صلی اللَّه علیه و آله: «یا فاطمة! إن اللَّه امرنی فانکحتک اقدمهم سلماً و اکثرهم علماً، و اعظمهم حلماً، و ما زوجتک الا بامر من السماء، اما علمت انه اخی فی الدنیا و الاخرة» (6) .

پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله پس از ازدواج فاطمه علیهاالسلام با امیرالمؤمنین به او فرمودند: یا فاطمه! خداوند به من دستور داد تا تو را به ازدواج شخصی درآورم که ایمانش به من از همه کس جلوتر است و علم او بر دیگران افزون و حلم و بردباریش بزرگتر. این را بدان که ازدواج تو با علی به امر خدا بود، زیرا علی علیه السلام در دنیا و آخرت برادر من است.

در مجموع از این احادیث استفاده می کنیم که مقام و منزلت حضرت فاطمه علیها السلام بی نظیر است و تنها کفو و همتای وی برای زندگی مشترک، مولای متقیان امیرالمؤمنین علیه السلام بوده است و اگر خداوند علی علیه السلام را نمی آفرید، کسی شایستگی همسری فاطمه علیها السلام را نداشت.

 


(3) عوامل، ج 11، ص 278.

(4) بحار الانوار، ج 43، ص 97، ح 6؛ جلاءالعیون شبر، ج 1، ص 156؛ عوالم، ج 11، ص281.

(5) بحار الانوار، ج 43، ص 92- 93، ح 3؛ جلاء العیون شبر، ج 1، ص 156.

(6) شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 13، ص 227.




خـــانه | درباره مــــا | سرآغاز | لـــوگوهای ما | تمـــاس با من

خواهشمندیم در صورت داشتن وب سایت یا وبلاگ به وب سایت "بهشت ارغوان" قربة الی الله لینک دهید.

کپی کردن از مطالب بهشت ارغوان آزاد است. ان شاء الله لبخند حضرت زهرا نصیب همگیمون

مـــــــــــادر خیلی دوستت دارم