بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

ختم صلوات

ختم صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)

طبقه بندی موضوعی

فاطمه علیها السلام دختر بزرگترین شخصیت جهان است. اگر بخواهد می تواند در بهترین شرایط زندگی کند، به ویژه که ثروتمندان بزرگ و مالداران عظیم از او خواستگاری کرده و قول زندگی او را در قصری نوبنیاد که به اسم او ساخته خواهد شد، داده اند ولی او تابع و مطیع حق است به خواستگاری علی علیه السلام پاسخ مثبت می دهد اگر چه علی علیه السلام فقیر باشد.

او با علی علیه السلام سازگار است. فقر و ناداری او را تحمل می کند، به تنها زیراندازی که از پوست گوسفند است قانع می شود. پوست گوسفندی که روزها علوفه شتر را روی آن می ریختند که حیوان از آن استفاده کند و شبها پس از تمیز کردن فرش بستر علی علیه السلام و فاطمه علیها السلام را تشکیل می داد.

او سازگار است با زندگی بسیار ساده ای که حتی بر در خانه آن پرده ای نیست. و گاهی اتفاق می افتاد چند روزی در خانه شان دودی برای پختن غذا بر نمی خاست. خود گرسنه می ماند و از آن مهمتر و دردناکتر فرزندان خردسالش نیز گرسنه بودند و فاطمه علیها السلام باید آن ها را به نحوی آرام کند.

تازه روزی که غذایی برایشان فراهم می شد از نوع نان جوین و گاهی گندم بود، نانی که خورش نداشت و با آب و گاهی با نمک افطار می شد.

او با قناعت انس گرفته و با ناداری همدم است. می تواند از محل فدک برای خود خوراک و نان گوارایی فراهم آورد، ولی ترجیح می دهد از محل پشم ریسی و گاهی کارمزد علی علیه السلام مقداری جو تهیه کرده، آن را با دستاس آرد کند و با روشن کردن تنور از آن نانی برای عزیزانش تهیه کند. و با چنین آب و نان و زندگی و ناداری، واجد اعتماد به نفس، پافشاری در راه حق، و روح همکاری باشد.

فاطمه زهرا علیها السلام خود و خانواده اش دچار یکی از سختترین ابتلائات جسمی و جانی بوده اند.

الف - در مسیر رونقبخشی کار روزانه خانه، دستان فاطمه علیها السلام از آسیا زخم برداشته بود.

ب - در جهت آب آوری به خانه از بند مشک کتف حضرت زهرا علیها السلام نشان گرفته بود.

ج - در مسیر عبادت خدا دو پای حضرت زهرا علیها السلام متورم شده بود.

د - در نتیجه گریه های طولانی چشمانش و در اندوه پدر بدنش نحیف گشته بود.

هـ - در نتیجه جهاد و مبارزه با منافقین بازویش و پهلویش و طفل در رحمش و صورتش آزار دیده بود و نشان داشت.

و - در پایان زندگی با مرگ سرخ شهیده فی سبیل الله شد. «السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیدة».

ز - همچنین زخمهای بر بدن شوهرش علی علیه السلام در جهاد در راه خدا و علم حضرت به شهادت فرزندان پسرش و اسارت دخترانش و رضایت دادن به این خواسته های الهی خود یکی از جلوه های پایداری در آزمایش به جان و نفس می باشد.

به استناد آیه «وآت ذاالقربی حقّه» باغات فدک را پیامبر عظیم الشأن به ملکیت حضرت زهرا علیها السلام در آوردند، امّا پس از رحلت رسول خدا بلافاصله باند نفاق در این بهره و ثمره نقص ایجاد کرد و آن را به تصاحب درآورد و حضرت علی علیه السلام و زهرا علیها السلام پس از دفاع مکرر از فدک باز در راه خدا از فدک هم گذشتند و صبر اختیار نمودند.

أنس بن مالک نقل می کند:

حضرت زهرا علیها السلام پس از غصب باغهای فدک، خطاب به ابابکر فرمود:

«لَقَدْ عَلِمْتَ الَّذی ظَلَمْتَنا عَنْهُ اَهْلَ الْبَیْتِ مِنَ الصَّدَقاتِ وَ ما أَفاءَ اللَّهُ عَلَیْنا مِنَ الغَنائِمِ فِی الْقُرآنِ مِنْ سَهْمِ ذَوِیالْقُرْبی وَ اَعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَإِنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبی» (5)؛

ای ابابکر! تو می شناسی و می دانی که حق ما اهل بیت غصب شده است. حقی که از صدقات و غنائم در رابطه با سهم (ذی القربی) نزدیکان رسول خدا داریم که خداوند در آیه مربوط به غنائم، مصرف خمس آن را توضیح داده است. (6)

 


(5) انفال، 41.

(6) نهج الحیاة، ص 244، ح 147.

اگر نقص اموال به معنای کمبود مالی و ضعف امکانات حتی ضروریات زندگی باشد اینگونه نقص در زندگی حضرت زهرا علیها السلام وجود داشته است و اگر به معنای کاسته شدن اموال به انفاق یا غصب و سرقت خائنین و ظالمین هم باشد در زندگی حضرت زهرا علیها السلام وجود دارد.

جهیزیه ساده و مختصر، مهریه اندک، خانه ساده و محقّر و کمبودهای گوناگون ضروریات زندگی برخی از نمونه های نقص اموال به معنای اول است.

قالت فاطمه علیها السلام:

«أنِّی وَ ابْنَ عَمِّی ما لَنا فِراشٌ إِلاَّ جَلْدُ کَبْشٍ نَنامُ عَلَیْهِ بِاللَّیْلِ وَ نَعْلِفُ عَلَیْهِ ناضحنا بِالنَّهارِ»؛

ای رسول خدا! من و پسرعمویم چیزی از وسایل رفاهی نداریم؛ مگر پوست گوسفندی که شبها بر روی آن می خوابیم و روزها بر روی آن شتر خود را علف می دهیم.

رسول گرامی فرمود:

«یا بُنَیَّةَ اِصْبِری فَإِنَّ مُوسَی بْنَ عِمْرانَ أَقامَ مَعَ إِمْرَأَتِهِ عَشْرَ سِنینَ ما لَها فِراشٌ إِلاَّ عَباءَةٌ قِطْوانِیَّةٌ»؛

دخترم صبر و تحمل داشته باش، زیرا موسی بن عمران ده سال با همسرش زندگی کرد و فرشی جز یک قطعه عبای قطوانی نداشتند. (3)

سلمان فارسی می گوید: روزی حضرت فاطمه علیها السلام را دیدم که چادری وصله دار و ساده بر سر دارد. در شگفتی ماندم و گفتم: عجبا! دختر پادشاهان ایران و قیصر روم، بر کرسی های طلایی می نشینند و پارچه ای زربفت به تن می کنند، و این دختر رسول خداست که نه چادرهای گران قیمت بر سر دارد و نه لباسهای زیبا.

فاطمه علیها السلام پاسخ داد:

«یا سَلْمانُ! إِنَّ اللَّهَ ذَخَّر لَنا الثِّیابَ وَالْکَراسِیَّ لِیَوْمٍ اخَرٍ»؛

ای سلمان! خداوند بزرگ، لباسهای زینتی و تختهای طلایی را برای ما در روز قیامت ذخیره کرده است.

حضرت زهرا علیها السلام سپس به خدمت پدر رفت و شگفتی سلمان را مطرح فرمود:

«یا رَسُولَ اللَّهِ! إِنَّ سَلْمانَ تَعَجَّبَ مِنْ لِباسی، فَوَالَّذی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ مالی وَ لِعَلِیٍّ مُنْذُ خَمْسِ سِنینَ إِلاَّ مَسْکُ کَبْشٍ تَعَلَّفَ عَلَیْها بِالنَّهارِ بَعیرُنا وَ إِذا کانَ اللَّیْلُ إِفْتَرَشْناهُ وَ إِنَّ مِرْفَقَتَنا لِمَنْ أَدْمٍ حَشْوُها لیفٌ»؛

ای رسول خدا! سلمان از سادگی من تعجب نمود، سوگند به خدایی که تو را مبعوث فرمود، مدت پنج سال است فرش خانه ما پوست گوسفندی است که روزها بر روی آن شترمان علف می خورد و شبها بر روی آن می خوابیم و بالش ما چرمی است که از لیف خرما پر شده است. (4)

در قسم دوّم نیز حضرت زهرا علیها السلام در شرایط گوناگون و به افراد مختلف هدیه ها و انفاقات زیادی داشته اند از بخشش نان و طعام گرفته تا بخشش لباس حتی لباس شب عروسی تا بخشش گردنبند و النگو همچنین نمونه غصب فدک که سرقتی بزرگ و آشکار از طرف منافقین به حساب می آید، یکی از موارد آزمون برای حضرت زهرا علیها السلام می باشد.

 


(3) نهج الحیاة، ص 297، ح 184.

(4) نهج الحیاة، ص 162، ح 90-89.

یکی از ابتلائات خانوادگی حضرت زهرا علیها السلام گرسنگی و امتحان مکرر به جوع بوده است. در این زمینه تاریخ شواهد زیادی دارد که حضرت علی علیه السلام و یا حضرت زهرا علیها السلام و گاهی حتی فرزندان ایشان مبتلا به جوع و گرسنگی شدید و جانکاه بوده اند. در داستان اطعام سه روزه مسکین و یتیم و اسیر همچنین در میهمان نوازیهای خانوادگی حضرت زهرا علیها السلام در برخورد با میهمانان خود و در ایثار غذا به پیامبر و گاهی ایثار غذا به فرزندان و گرسنه ماندن خود حضرت زهرا علیها السلام داستانها وجود دارد.

در اینجا ما فقط به نقل یک شاهد تاریخی بعد از ازدواج در مدینه و یک ماجرای مشهور در مکه کفایت می کنیم.

در روایت سلیمان بن بریده نقل شده است که رسول خدا پرسید: «دخترم! چرا نگران و ناراحتی؟»

در جواب پدر گفت:

«قِلَّةُ الطَّعْمِ وَ کَثْرَةُ الْهَمِّ وَ شِدَّةُ السُّقْمِ»؛

فشار گرسنگی و کمی طعام و غذا، و فراوانی اندوه و شدت بیماری و گرفتاری، مرا نگران کرده است. (2) .

همچنین در بیان تحمّل گرسنگی در مکّه می توان به این نکته اشاره کرد که یکی از حوادث سخت تاریخ پیامبر محاصره اقتصادی در شعب ابیطالب می باشد که پیامبر و اصحاب آن حضرت با توجه به سختی شرایط زندگی در مکه مجبور به پناه گرفتن به دره های اطراف مکه شدند. در این مدّت انواع ابتلائات و مشکلات برای مسلمین وجود داشت که یکی از سخت ترین آنها مشکل بی غذایی و گرسنگی می باشد و جالب است بدانیم که جزء افراد محاصره شده در طول این مدت حضرت زهرا علیها السلام و مادرشان خدیجه می باشند که در آن زمان حضرت زهرا علیها السلام حدود پنج سال بیشتر سن نداشتند.

 


(2) نهج الحیاة، ص 229، ح 186.

پس از ماجرای سقیفه، و سرپیچی عده ای از بیعت با ابابکر، برای آن که به خیال خودشان مرکز تجمّع مخالفان را مورد تهدید قرار دهند، به خانه امام یورش آوردند. عمر و قُنفذ، و طرفداران آنها تهدید کردند، اگر امام علی علیه السلام برای بیعت به مسجد بیرون نیاید، خانه را آتش می زنیم!!

حضرت زهرا علیها السلام در دفاع از امام، در برابر مهاجمان فرمود:

«أَیُّهَا الضَالُّونَ الْمُکَذِّبُونَ! ماذا تَقُولُونَ؟ وَ أَیَّ شَیْءٍ تُریدُونَ؟ یا عُمَرُ أَما تَتَّقِی اللَّهَ؟ تَدْخُلُ عَلی بَیْتی؟ أَبِحِزْبِکَ الشَّیْطانِ تُخَوِّفُنی؟ وَ کانَ حِزْبُ الشَّیْطانِ ضَعیفاً...» ؛

شما ای گمراهان و دروغگویان! چه می گویید و چه می خواهید؟ ای عمر! آیا از خدا پروا نداری؟ این گونه می خواهی وارد خانه من شوی؟ آیا با حزب شیطان که دور شما را گرفتند مرا می ترسانی؟ در حالی که حزب شیطان ناتوانند!...(1).

 


(1) نهج الحیاة، ص 136، ح 64.

صبر و پایداری یکی از فضائل اعلای اخلاقی است که نیروهای انسان را در رسیدن به هدف مفید و مثمر می سازد و علاوه بر جلوگیری از هدر دادن فعالیتهای فردی ضریب اقتدار انسان را بالا می برد. از بدیهیات است که انسان را در میدان زندگی و با ورود به عرصه های گوناگون می توان شناخت و صبوری و پایداری افراد را باید در بحرانها و شرایط سخت سنجید. تاریخ زندگی حضرت زهرا علیها السلام گویای واقعیتهایی در این مورد است که باید مورد بررسی قرار گیرد؛ بهطور مثال:

در کلام مولی امیرالمؤمنین علیه السلام صبر بر سه قسم تقسیم شده است:

صبر بر عبادت،

صبر بر معصیت

و صبر بر ناگواریها.

فاطمه زهرا علیها السلام در هر سه محور صبوری رتبه عالی و مقام برتر اخلاقی را بدست آورده است.

در صبر بر معصیت آن چنان استقامت دارد که به مقام عصمت آن هم عصمت کبری نائل شده است.

در مقام صبر در عبادت بیشترین و بهترین عبادات را نموده است.

در مقام صبر در ناگواریها هم در انواع ناملایمات امتحان داده و در آزمون الهی سربلند و عزیز بیرون آمده است. از طرفی مستند به آیه شریفه «و لنبلونکم بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشِّر الصابرین» مواد مورد آزمون و صحنه ها و جلوه های پایداری به پنج مورد تقسیم شده است:

خوف (ترس)

جوع (گرسنگی)

نقص در اموال (انفال و اعطاء اموال)

نقص در انفس (لطمه جسمی و شهادت)

نقص در ثمرات (کسر و کمبود بهره های مالی زندگی)

با مروری بر زندگی حضرت زهرا علیها السلام و خانواده عصمت و طهارت علیهم السلام تمام موارد فوق در زندگی حضرتش آن هم از سخت ترین نوع آن بوده است و صبوری و پایداری فاطمه زهرا علیها السلام و سرافرازی آن حضرت در موفقیت از این آزمونها و آزمایشهای الهی محرز می باشد.

سخنان فاطمه علیها السلام از نظر مستند قرآنی و هم از نظر صراحت و متانت از اتقان برخوردار بود و هیچگونه اضطراب تشویشی در آن دیده نمی شد، در برابر حدیث تک سندی و جعلی خصم آیات قرآن را ذکر کرده و نشان می دهد سخنان خلیفه وقت معارض قرآن و او از نظر سواد قرآنی بی سواد است.

او از قول پیامبر گفته بود ما گروه انبیاء درهم و دیناری را به ارث نمی گذاریم «نَحْن مَعاشِر اَلانبیاء لا نُورِثَّ دِرهماً وَ دیناراً» (1) و فاطمه این آیات قرآن را خواند و نشان داد که میراث یک امر کلی است و ربطی به پیامبر و غیر پیامبر ندارد.

«وَ وَرِثَ سُلیمانُ داودَ» (2) سلیمان پیامبر از داوود پیامبر ارث برد.

«فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلیاً یَرثنی وَ یَرِثُ مِن آلِ یَعْقُوبَ» (3) زکریای پیامبر از خدای می طلبد فرزندی و ولیّی به او عطا کند که از او نیز از آل یعقوب میراث برد.

«یُوصیکُمُ اللَّه فِی اَوْلادکُمْ لِلذَکَرَ مَثِلَ حَظِ الانَثیَین» (4) خدای به شما سفارش می کند که سهم پسر را دو برابر دختر بدهید.

آن گاه فرمود: ای ابوبکر! مگر من از اولاد رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله نیستم؟ چه شد سلیمان از پدرش ارث می برد و من ارث نمی برم؟ آیا حکم جاهلیت را طلب می کنید؟ ای مسلمانان! چرا دم فرو بسته اید؟ چرا کتاب خدا را رها کرده اید؟

فاطمه علیها السلام در این احتجاج منتهای فصاحت و بلاغت را به کار برده با منطقی خدشه ناپذیر و محکمه پسند چنان سخن گفت که گویی زبان گویای محمد (ص) است. خصم را لرزاند و سندیت خود را اثبات کرد و شنوندگان و حاضران را لرزاند و اقناع کرد. و نشان داد که آنها یا بی حساب حرف می زنند و یا سواد قرآنی ندارند.

 


(1) حدیث تک سندی ابوبکر.

(2) نحل، 16.

(3) مریم، 6.

(4) نساء، 11.

بی تردید، خطبه حضرت زهرا علیها السلام یک اثر شکوهمند و بدیع ادبی است و کالبدشناسی ادبی آن نیاز به کارشناسی ادیبانه دارد تا صنایع ادبی آن مشخص گردد. ایراد چند خطبه، حضرت زهرا علیها السلام را در شمار زنان سخنور جهان قرار داد و همه کسانی که زنان سخنور را در جهان شناسایی کرده اند، بر این نکته تأکید دارند. و این بیانگر عظمت ادبی و بلاغی سخن آن حضرت است. لیکن باید توجه داشت که این خطبه های ارجمند ادبی در بحرانی ترین شرایط روانی، عاطفی، سیاسی و اجتماعی القاء شده است و خطبای بزرگ هنگامی می توانسته اند خطابه ای بلاغی پدید آورند که در آرامترین شرایط باشند.

ریحانه سرفراز پیامبر در سیره و سبک خویش، آموزگار حق طلبی و حق خواهی و ستم ستیزی و ظلم ناپذیری بود و آن را ارزش می دانست و ارزش معرفی می کرد. او در زندگی درس آموزش حق کشی و بیداد را از هر فرد و جریان و در حق هر کسی، مردود می شمرد و به یاری ستمدیده برمی خاست؛ برای نمونه:

آن بانوی آزاده و حق طلب با شهامتی وصف ناپذیر و درایتی تحسین برانگیز در برابر حق کشی و زورمداری ایستاد و خطاب به ابوبکر فرمود:

«ان رسول الله جعل لی فدک فاعطنی ایاها.» (1)؛

هان ای ابابکر! «فدک»را پیامبر خدا به فرمان او به من داد و شما بی دلیل و زورمدارانه آن را مصادره و غصب کرده اید؛ پس بی درنگ حق مرا بازگردانید و در حق کشی پافشاری نکنید!

و دگرباره در برابر سران مهاجر و انصار در مطالبه حقوق خویش از راهی دیگر سخن آغاز کرد و فرمود:

«یا ابابکر! لم تمنعنی میراثی من ابی رسول الله و اخرجت وکیلی من فدک و قد جعلها لی رسول الله بامر الله تعالی؟» (2)؛

هان ای ابابکر! چرا مرا از حق پدری خویش محروم ساخته و کارگزارانم را از قلمرو ملک و مزرعه ام بیرون رانده ای، در حالی که پیامبر خدا به فرمان او «فدک» را به من بخشید؟

و نیز در مقام و موقعیت دیگری بیداد نظام سقیفه را شجاعانه باز گفت و فرمود: هان ای ابابکر! تو خود می دانی که حق ما خاندان وحی و رسالت را پایمال ساخته ای؟

«لقد علمت الذی ظلمتنا عنه اهل البیت من الصدقات و ما افاء الله علینا من الغنائم فی القرآن من سهم ذوی القربی...» (3) .

و در حضور انبوه مردم فرمود: «هان ای ابابکر! تو ادعای خلافت و رهبری داری و بر جایگاه پرفراز پدرم پیامبر تکیه زده ای و آنگاه عمال حکومت خویش را برای پایمال ساختن حقوق و مصادره اموال من به سوی کارگزارانم گسیل داشته ای؛ در حالی که خودت خوب می دانی که پیامبر «فدک» را به فرمان خدا به من بخشیده است.»

«یا ابابکر! ادعیت انک خلیفة ابی و جلست مجلسه انک بعثت الی وکیلی و اخرجته من فدک.» (4)

و نیز در میان کوچه و در برابر عمله های ستم و پاسداران اختناق و استبداد شهامت مندانه خروشید که:

«لا عهد لی بقوم حضروا اسوأ محضرا منکم... و لم تردوا لنا حقا...» (5) .

من گروهی کج اندیش تر و بدتر از شما نمی شناسم که این گونه بر حق و عدالت پشت نموده و از ستم و حق کشی طرفداری کنند! شما پیکر مطهر پیامبر خدا را بر روی دست ما رها کردید و با شکستن پیمانهای خود، حقوق روشن و انکارناپذیر ما را پایمال ساختید؛ چنان که گویی هرگز از رویداد روشنگر «غدیر» و سفارش پیامبر و رهنمود آیات قرآن آگاهی ندارید!

آن ندای رسای حق طلبی و ستم ستیزی نه تنها خود در برابر حق کشی و زورمداری به مقاومتی شجاعانه و افتخارآفرین دست زد، که دیگران را نیز فرا خواند و با همه وجود کوشید تا با روشنگری، مردم را از تحمل بیداد و ذلت پذیری و تحمل حقارت و بت پرستی و بت سازی باز دارد و آنان را بیندیشاند و برانگیزد.

در این جهت بود که به خانه مهاجر و انصار رفت تا نسیمی از روح حیات و حق طلبی و شهامت و شجاعت و آزادی خواهی و آزادگی و عزت طلبی و ستم ناپذیری خویش را بر آنان بدمد و خیرخواهانه و آموزگارانه و دلسوزانه از تسلط شوم آفت استبداد و انحصار و سرکوب و پایمال شدن ابتدایی ترین و طبیعی ترین حقوق و آزادی و امنیت مخالفان ستم، آن هم به نام دین و به بهانه دینداری و به نام خدا و پیامبر هشدار دهد.

او به «معاذ» فرمود: هان ای معاذ! اینک نزد تو آمده ام تا در برابر حق کشی حکومت از تو یاری بخواهم... چرا که رهبر نظام سقیفه حق مرا غصب نموده و کارگزارانم را از زمین شخصی ام رانده و با ددمنشی و زورمداری به حقکشی پای می فشارد.

«یا معاذ! انی قد جئتک مستنصرة... و ان ابابکر قد غصبنی علی فدک و اخرج وکیلی منها.» (6) .

و سرانجام هم وقتی گوش شنوای حق نیافت و استبداد نوپا و تازه نفس را در مستی و غفلت و حق ناپذیری دید، در قالب دعا و نیایش از حق طلبی و ستم ستیزی سخن گفت و شکایت ظالمان و تجاوزکاران به حقوق و امنیت و آزادی مردم را به خدا برد.

«اللهم الیک نشکو فقد نبیک... و ارتداد امته علینا، و منعهم ایانا حقنا الذی جعلته لنا فی کتابک.» (7)

و بدین وسیله نشان داد که به هر حال نباید تن به حق کشی و بیداد سپرد.

 


(1) بحارالانوار، ج 43، ص 198؛ الغدیر، ج 7، ص 191.

(2) احتجاج، ص 90؛ تفسیر برهان، ج 3، ص 263.

(3) عوالم، ج 11، ص 422.

(4) عوالم، ج 11، ص 424.

(5) الامامة و السیاسة، ج 1، ص 12؛ بیت الاحزان، ص 70.

(6) بحارالانوار، ج 8، ص 103.

(7) عوالم، ج 11، ص 442؛ بحارالانوار، ج 43، ص 156.




خـــانه | درباره مــــا | سرآغاز | لـــوگوهای ما | تمـــاس با من

خواهشمندیم در صورت داشتن وب سایت یا وبلاگ به وب سایت "بهشت ارغوان" قربة الی الله لینک دهید.

کپی کردن از مطالب بهشت ارغوان آزاد است. ان شاء الله لبخند حضرت زهرا نصیب همگیمون

مـــــــــــادر خیلی دوستت دارم