بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

ختم صلوات

ختم صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)

طبقه بندی موضوعی

از ابن عباس روایت شده: رسول خدا هنگام بیماری لحظه ای بیهوش گردید، در آن هنگام در خانه کوبیده شد.

فاطمه علیها السلام فرمود: کیستی؟

کوبنده در گفت: مرد غریبی هستم آمده ام از رسول خدا صلی الله علیه وآله پرسشی کنم! آیا اجازه می دهید به محضرش برسم؟

فاطمه علیها السلام فرمود: بازگرد، خدا تو را بیامرزد، اکنون پیامبر بیمار است.

آن شخص غریب رفت و پس از لحظه ای باز آمد و در خانه را کوبید و گفت: مرد غریبی است از پیامبر اجازه ورود می طلبد آیا به غریبان اجازه ورود می دهید؟

در این هنگام رسول خدا صلی الله علیه وآله به هوش آمد و فرمود: فاطمه جانم ! آیا می دانی این شخص کیست؟ این کسی است که جمعیتها را پراکنده می کند، لذات را در هم می شکند، این فرشته مرگ (عزرائیل) است، به خدا سوگند قبل از من از کسی اجازه نگرفته و پس از من هم از احدی اجازه نمی طلبد، به او اجازه ورود بده.

فاطمه علیها السلام به او فرمود: داخل شود! خدا تو را بیامرزد، عزرائیل مانند نسیم ملایمی وارد خانه پیامبر شد و گفت: السلام علی اهل بیت رسول الله؛ سلام بر خاندان رسول خدا صلی الله علیه وآله . (1)


(1) انوار البهیة، ص 17 - 16.

امام حسن علیه السلام در دوران پنج سالگی، به مسجد می رفت و پای منبر رسول خدا صلی الله علیه و آله می نشست و آنچه در مورد وحی از آن حضرت می شنید در برگشت به منزل، برای مادرش فاطمه زهرا علیهاالسلام نقل می کرد. (بدین ترتیب که همچون یک خطیب روی متکایی می نشست و سخنرانی می نمود و در ضمن سخنرانی آنچه که از پیامبر صلی الله علیه وآله فرا گرفته بود بیان می کرد). حضرت علی علیه السلام هر گاه وارد منزل می شد و با فاطمه زهرا علیها السلام سخن می گفت در می یافت که فاطمه از تمام آیات نازل شده قرآن اطلاع دارد، از او پرسید: با این که شما در منزل هستید چگونه از آنچه که پیامبر صلی الله علیه وآله در مسجد بیان کرده آگاه هستی؟

فاطمه زهرا علیها السلام جریان را برای علی علیه السلام شرح داد که این آگاهی از ناحیه فرزندش حسن می باشد. روزی علی علیه السلام در گوشه ای از منزل مخفی شد. حسن که در مسجد، سخنان پیامبر را شنیده بود وارد منزل شد و طبق معمول بر متکایی نشست، تا به سخنرانی بپردازد. ولی لکنت زبان پیدا کرد،

حضرت زهرا علیهاالسلام تعجب نمود. حسن علیه السلام به مادرش عرض کرد: تعجب نکن، زیرا که شخص بزرگی، سخن مرا می شنود و استماع او مرا از بیان مطلب، باز داشته است. در این هنگام علی علیه السلام از مخفیگاه خارج شده و فرزندش، حسن را بوسید. (1) .

 


(1) سفینة البحار، ج 1، ص 245.

 

علی علیه السلام می فرماید: ما به همراه پیامبر صلی الله علیه و آله در جریان حفر خندق بودیم که فاطمه علیها السلام با تکه نانی پیش پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و آن را به خدمت او برد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: این چیست، فاطمه؟ عرض کرد: از گرده نانی است که برای دو فرزندم پختم؛ این تکه آن را برای شما آوردم.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: دختر عزیزم! هان، این اولین غذایی است که بعد ازسه روز وارد دهان پدرت می شود. (1)


(1) ذخائر العقبی، ص 47.

 

آیا حضرت صدیقه طاهره و زینب کبری سلام الله علیها از چادر استفاده می کردند؟

چادر به صورتی که در میان ایرانیان معمول است - چادر بلند که تا پایین پا می رسد - در میان جامعه عرب ها معمول نبوده، ولی چیزی شبیه نیمه چادر رایج بوده که ظاهراً منظور از «جلباب» هم که در آیات قرآن آمده، اشاره به همین است. چیزی نه مثل مقنعه و روسری کوتاه و نه مثل چادر ما خیلی بلند؛ این چادر شاید تا کمر و کمی پایین تر می رسیده است و آن بزرگواران از آن استفاده می کردند. عرب ها چیزی داشتند به نام «درع» که پیراهن وسیع است و «ملحفه» که همان چادر بوده است و مقنعه.

از روایات استفاده می شود این بزرگواران هر سه پوشش فوق را داشتند. مقنعه را سر می کردند و درع هم پیراهن وسیع بوده که تا پشت پا می رسیده و آستین هایش بلند و گشاد بوده و ملحفه آن چادری بوده که به خودشان می پیچند. در آداب نمازگزار هم آمده که زن در موقع نماز اگر بخواهد حجاب کاملی داشته باشد، از مقنعه و درع و ملحفه استفاده کند.(1)


(1) پاسخ از آیت الله مکارم شیرازی.

در آخرین روزهاى زندگى ، زهراى مرضیه به اسماء ( اسماء از نزدیکان حضرت فاطمه علیهاالسلام و از مهاجران حبشه بود وى نخست همسر جعفر بن ابیطالب بود، چون جعفر در جنگ موته شهید شد ابوبکربن ابى قحافه او را تزویج نمود. ظاهرا در شستشوى حضرت زهرا علیهاالسلام به امیرالمؤ منین علیه السلام کمک مى کرده و شکل تابوتهاى کنونى از پشنهاد او مى باشد. چون در گذشته شاید هنوز هم در بعضى جاها هست ، جنازه را روى چند چوب مى گذاشتند و به سوى مغسل و قبرستان مى بردند. ) دختر عمیس ‍ فرمود:اسماء! من این عمل را زشت مى دانم که (جنازه را روى چهار چوب مى گذارند و پارچه اى روى جناره زنان مى اندازند، به سوى قبرستان مى برند) زیرا اندام او از زیر پارچه نمایان است و هر کسى از حجم و چگونگى او آگاه مى شود.اسماء گفت :من در حبشه چیزى دیدم ، اکنون شکل آن را به تو نشان مى دهم . آنگاه چند شاخه تر خواست . شاخه ها را خم کرد و پارچه اى روى آنها کشید. به صورت تابوت کنونى درآورد حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود:
 چه چیز (تابوت ) خوبى است . زیرا جنازه اى که در میان آن قرار گیرد تشخیص داده نمى شود که جنازه زن است ، یا جنازه مرد.  (1)

آرى زهراى اطهر راضى نبود پس از مرگ نیز نامحرمى حجم بدان او را ببیند.




خـــانه | درباره مــــا | سرآغاز | لـــوگوهای ما | تمـــاس با من

خواهشمندیم در صورت داشتن وب سایت یا وبلاگ به وب سایت "بهشت ارغوان" قربة الی الله لینک دهید.

کپی کردن از مطالب بهشت ارغوان آزاد است. ان شاء الله لبخند حضرت زهرا نصیب همگیمون

مـــــــــــادر خیلی دوستت دارم